سندروم دوست زدایی پس از ازدواج و تمرکز انتظارات
در این نوشتار می خواهم به نقش دوستی های شخصی پس از ازدواج و رابطه شان با یک ازدواج موفق بپردازم. پس از ازدواج، برای برخی از زوج ها اتفاقی می افتد که می توان به آن لقب دوست زدایی داد. دوستانی که تا دیروز در زمره دوستان صمیمی بودند، حالا دیگر جایگاه مشخصی را در زندگی شخص دارا نیستند. عموما این دوست زدایی، اتفاقی دو سویه است. یعنی هم برای مرد و و هم برای زن رخ می دهد.
این نوع دوست زدایی، در شرایطی می تواند برای استحکام ازدواج مفید باشد. و در شرایطی دیگر، ممکن است باعث شود که زندگی مشترک، به مراحل بالاتر رشد یافتگی نرسد. و به همین جهت، زن و مرد در یک اشتراک کمشور با یکدیگر صرفا سر کنند. و زندگی زناشویی را ”تحمل” کنند.
سندروم دوست زدایی پس از ازدواج چیست؟
پس از ازدواج، برخی از زوج ها در یک توافق مشخص، و یا به صورت ضمنی اقدام به فاصله گرفتن از دوستان خود می کنند. این موضوع بواسطه تازگی زندگی زناشویی و یافتن منبع پرشوری از صمیمیت، اتفاقی طبیعی و رایج است. وقتی که یک زن و مرد با هم وارد تعهد زندگی زناشویی و ازدواج می شوند، همدیگر را بعنوان شریک زندگی انتخاب می کنند. و به همین جهت نیازهای صمیمانه و عاطفی خود را با کمک همدیگر برطرف می کنند.
نشانگان دوست زدایی می تواند مشمول فاصله گرفتن از کارهایی که قبل تر برای شخص جالب و مهم بوده اند، ایجاد انتظارات گسترده تر برای مطرح کردن علاقه مندی ها با شریک زندگی، تغییر در میزان سازگاری، تغییر در سبک زندگی، جابجایی ارزش ها و اهداف، و موارد این چنینی باشند.
ازدواج و تغییرات همراهش؛ آیا دوست زدایی طبیعی است؟
ازدواج و زندگی مشترک، اقتضاهای خاص خودش را دارد. یک زن و مرد پس از آنکه وارد زندگی زناشویی و تعهد می شوند، اقدام به تشکیل خانواده و فرزند آوری نیز می کنند. برای برخی از زوج ها، فاصله میان شروع ازدواج و فرزندآوری نسبتا کوتاه است. و برخی دیگر از زوج ها ممکن است سالها به خواست خودشان بدون فرزند زندگی کنند.
در این نوشته به بخشی از زندگی مشترک می پردازیم که معطوف به خود زن و مرد می شود و هنوز خبری از فرزند نیست. ازدواج می تواند وظایف و مسئولیت های جدیدی را طلب کند و به زندگی اهداف تازه ای بدهد.
ماه عسل و فوران احساسات و هورمون ها
زوج های جوان پس از ازدواج، پای در عرصه ای می گذارند که سرشار از احساسات خوشایند، دوست داشتن، محبت کردن و رضایت از برآورده شدن نیازهاست. تازگی یک ارتباط، نیروی آنچنان بزرگ است که می تواند تمامی زندگی را پر شور و هیجان کند. این رضایت که عموما بر حول محوریت نیاز به صمیمیت و محبت ایجاد می شود، می تواند فرصتی برای رشد شخصیتی و بلوغ عاطفی در زمینه صمیمیت و تعامل با شخصی دیگر باشد.
زن و مرد هر دو نیازهای فراوانی دارند؛ نیاز به درک شدن، خوشحالی کردن، در میان گذاشتن احساسات و افکار با شریک زندگی، نیازهای جسمانی، نیاز به محبت کردن، دوست داشتن، تعلق خاطر داشتن، و غیره. و به همین سبب انتظاراتی را از شریک زندگی خود در دل بپرورانند. اما زندگی مشترک صرفا برای برآورده کردن برخی از نیازها ایجاد نمی شود. در این صورت، می تواند به سادگی شور و اشتیاق را از دست بدهد. و آنچه باقی می مانند، انتظارات، نیازها و خواسته های هر یک از طرفین است.
تمرکز نیازها بر روی شریک زندگی و دوست زدایی
همانطور که گفته شد، هر شخصی ممکن است انتظارات و نیازهای فراوانی داشته باشد. پس از ازدواج، بواسطه صمیمیت ایجاد شده احتمال تمرکز نیازها بر روی شریک زندگی بالاتر می رود. این تمرکز نیازها ممکن است تا جایی ادامه پیدا کند که رشد شخصی هر یک از زن و مرد نیز به رشد آنها در کنار همدیگر و رشد یکدیگر گره بخورد.
این تمرکز نیازها اقتضاهای خاص خودش را نیز دارد. یکی از این اقتضاها، زمان است. اگر دو نفر می خواهند نیازهای گسترده ای از خود و همدیگر را با کمک یکدیگر برآورده کنند، ناگزیر به اختصاص دادن زمان بیشتر با یکدیگر هستند. وقتی که دو نفر زمان بسیار بیشتری را با یکدیگر می گذرانند، کوچکترین رفتارهایشان نیز برای همدیگر برجسته و چه بسا مهم می شود.
مهم شدن رفتارهایی که از نظر دیگر چندان هم مهم نیستند
برای نمونه، زن و مرد نسبت به برخی رفتارهای یکدیگر حساسیت بالاتری را احساس می کنند. و یا شاید بهتر است بگوییم که با حساسیت بالاتری با یکدیگر دیالوگ می کنند. آنها رفتارهای جزئی یکدیگر را برجسته تر می بینند. درک و فهم کردن این تفاوت ها و ویژگی های شخصیتی که عموما پس از ازدواج و با گذر زمان عیان می شوند، می تواند لحظه تعیین کننده ای برای مابقی ازدواج و رنگ و بویی که به خود می گیرد، باشد.
مشخصا ازدواج موفق با درک و پذیرش بالاتر رابطه همبستگی دارد. یعنی هر چه پذیرش یکدیگر بالاتر است، احتمال پیشروی یک ازدواج به سمتی که بتوان به آن لقب ازدواج موفق داد، بالاتر است و برعکس. یعنی هرچه یک ازدواج موفق تر است، احتمال اینکه زن و مرد به میزان پذیرش بالاتری از یکدیگر رسیده باشند، بیشتر است. از سوی دیگر، عدم پذیرش می تواند باعث برجسته شدن برخی از رفتارها و انتظار ایجاد تغییر و «درست کردن خود» بشود. و رفتارهای جزیی از طرفین را برجسته و مهم کند زیرا که نشانه ای از تعهد به تغییر و یا بی تفاوتی به انتظارات دوجانبه یا یکجانبه است.
چرا حتی دوستی های عمیق ممکن است بعد از ازدواج یکباره به حاشیه بروند؟
پس از ازدواج، حتی دوستی های عمیق نیز ممکن است به حاشیه بروند. در واقع در جلسات مشاوره ازدواج، به فراوانی این خواسته از یکی از طرفین و یا هر دو مطرح می شود. هر یک از دو وجه زوج جوانی که در آستانه ازدواج و ایجاد یک تعهد قرار میگیرد، ممکن است نیاز داشته باشد که جایگاه خود را در زندگی دیگری بسنجد. این سنجش جایگاه ها عموما به مقایسه میان جایگاه خود، و جایگاه دیگران در ذهن دیگری می انجامد.
دوست زدایی و فقدان دوستی هایی که صرفا یک دوستی معمولی نیستند
به صورت کلیشه ای، دعواهای زناشویی و یا یکی از موضوعات داغی که در بین برخی از زن و شوهر ها رایج است، مربوط به نقش اعضای خانواده و نوع برخوردهایشان است. امروزه با پدیده نسبتا تازه ای از نظر بررسی های روانشناختی مواجه هستیم که به نقش دوستان در زندگی مشترک می پردازد. برخی از زوج های جوان ممکن است دوست های صمیمی بخصوصی داشته باشند که در جایگاه یکی از اعضای خانواده شان قرار میگیرد.
رایج است که یک شخص، دوستی داشته باشد که در جایگاه برادر، خواهر و چه بسا حتی در حکم پدر و مادر او قرار می گیرد. به نظر می رسد ظهور چنین پدیده ای علاوه بر گرایش طبیعی بشر به دوستی، متاثر از تعداد کم فرزندها باشد. وقتی که یک خانواده دارای چند فرزند است، جایگاه خواهر و برادر مشخص است. اما گاهی نیاز به داشتن یک دوست صمیمی، خواهر و برادر را به صورت ایجاد دوستی برطرف می شود.
تقابل جایگاه ها؛ شریک زندگی در برابر دوست صمیمی
یکی از نشانگان سندروم دوست زدایی پس از ازدواج، تقابل جایگاه هاست. اگر یک یا چند دوست صمیمی، جایگاهی والاتر از شریک زندگی در زندگی مشترک داشته باشد، می تواند به تقابل جایگاه ها در زندگی مشترک دامن بزند. هر یک از طرفین ازدواج، ممکن است نیاز داشته باشند که نسبت به استحکام جایگاه خود در زندگی مشترک و ایجاد یک ارتباط مادام العمری اطمینان حاصل کنند.
این نیاز به اطمینان و امنیت برآورده شدن نیازها (جسمی، روانی، عاطفی، معنوی) ممکن است خود را به صورت نیاز به محکم دیدن جایگاه خود در نزد شوهر و همسر جلوه دهد. به طور خلاصه، هر یک از طرفین ازدواج نیاز دارند که از میزان تاثیر گذاری خود بر روی شریک زندگی اطمینان حاصل کنند. این نیاز به اثرگذاری و داشتن بیشترین تاثیر، ممکن است در شرایطی بخشی از نشانگان سندروم دوست زدایی پس از ازدواج باشد.
انتخاب میان دوست و شریک زندگی
وقتی که چنین تقابلی شکل میگیرد، رایج است که طرفین به یک دوراهی می رسند: انتخاب میان دوستان و شریک زندگی. از اساس بوجود آمدن چنین انتخابی می تواند یک نشانه مهم برای تشخیص سندروم دوست زدایی پس از ازدواج و همچنین تمرکز نیازها و گره خوردن رشد شخصی به رشد مشترک باشد. معمول است که پاسخ اشخاص به چنین دوراهی، کنار گذاشتن دوستان و تمرکز بیشتر بر روی زندگی مشترک باشد.
این کنار گذاشتن دوستان، عموما خود را به صورت محدودیت اجتماعی نیز نشان می دهد. از جایی که گفتیم جایگاه دوست، می تواند همان جایگاه برادر و خواهر و پدر و مادر باشد. و اشتراکاتی در این بین وجود داشته باشد. ممکن است کنار زدن جایگاه دوستان به جهت خلاصی از قرار گرفتن بر سر دوراهی دوستی و تمرکز بر روی زندگی مشترک، سبب کاهش رفت و آمدهای خانوادگی و معاشرت با اعضای فامیل هر یک از دو سمت ازدواج نیز بشود.
زندگی پر شور زناشویی
غیر از کتاب ها و داستان های رمانیتک که حالا در عرصه سینما و سریال هم حاضر هستند، زندگی پرشور رمانیتک به دور از سایر جنبه های زندگی چندان قابل تصور نیست. در یک قصه رمانیتک، زن و مرد همیشه تا مرحله رسیدن به همدیگر محور اصلی ماجرا و داستان قصه هستند. عموما پس از رسیدن به همدیگر، قصه تمام می شود. اساس رمانیتک گری، بر روی تقلا برای رسیدن به معشوق؛ یعنی همسر و شوهر است.
به همین جهت، خصوصا در مراحل بعدی زندگی که یک زوج، فرزند دار نیز می شوند، نیاز به داشتن همبازی و کودکان دیگر برای رشد اجتماعی فرزندشان، واقعیت نیازهای تعاملی و نیاز به داشتن دیالوگ با دیگران را به صورت برجسته ای، به پیش چشم اشخاص می آورد.
نمی شود در انزوا فرزند تربیت کرد
کاهش میزان رشد جمعیت، کاهش تعداد فرزندان، به ما نشان می دهد که نوع و ساختار نیاز به تعامل کردن با دیگران در حال تغییر است. وقتی که یک کودک در مراحل رشد خود به سر می برد، با بازی کردن، معاشرت با کودکان دیگر، بسیاری از خصلت های لازم را برای تکمیل کردن مراحل رشدی خود، یاد میگیرد. پدر و مادر اگرچه که می توانند در رشد فرزندشان نقش داشته باشند، اما گروه همسالان به صورت طبیعی دارای جذابیت بیشتری برای کودکان است.
بازیگوشی و نیاز به بازی کردن در کودک تا سنین حتی نوجوانی، در بین بالاترین رده نیازها قرار میگیرد. نیاز به بازی کردن راهی است که از طریق برآورده شدن آن، کودکان حتی نیاز به تغذیه و خواب خود را تنظیم می کنند. کودکانی که در طول روز با دیگران بازی می کنند، راحت تر می توانند شب ها بخوابند. و اهمیت این موضوع را فقط یک پدر و مادر به تمامی درک می کند!
بند ناف عاطفی و جدایی از خانواده
یک اصطلاحی که اخیرا آن را احتمالا شنیده باشید، بند ناف عاطفی است. بند ناف عاطفی اشاره به وابستگی تا تعلق خاطر اشخاص به خانواده خودشان دارد. نقش اعضای خانواده (پدر، مادر، خواهر و برادر، دایی، عمو، مادر بزرگ، پدر بزرگ،…) در زندگی مشترک می تواند عامل مهمی باشد که کمتر شناخته شده است.
بریده شدن بند ناف عاطفی، موضوعی است که آن را بعنوان یکی از نشنانگان سندروم دوست زدایی پس از ازدواج مطرح می کنیم. داشتن استقلال شخصی، اتکا به اندیشه و تجربه خود برای تصمیم گیری، در کنار مشورت گرفتن و در نظر گرفتن دیگران، نشان از بلوغ ذهنی دارد. اما در بریده شدن بند ناف عاطفی، نوعی تمرکز بر روی همسر و شوهر، و جدایی کامل از خانواده و دوستان به طور ضمنی حضور دارد.
انتظار از شریک زندگی برای ایفای تمامی نقش ها
طبیعتا یک شخص در ارتباطش با دیگران، نیازها و نقش های مختلفی را در این ارتباط ها برآورده می کند. برای نمونه، نقش مادر و پدر در زندگی بسیاری از افراد برجسته است. تمرکز نیازها و انتظارات بر روی شریک زندگی، میتواند به فانتزی ایفای نقش های گوناگون توسط شریک زندگی دامن بزند. مشخص است که نقش پدر، مادر، خواهر، برادر، دوست، معلم، و غیره، هر کدام ویژگی های خاص خودشان را دارند.
نسبتا رایج است که یکی از طرفین ازدواج، نسبت به این نقش ها و جایگاهی که برای نمونه پدر، یا مادر در زندگی شریک زندگی شان دارند، حساس بشود. وقتی که تمرکز نیازها و انتظارات بر روی شریک زندگی قرار میگیرد، نیاز به دیالوگ کردن از جایگاه های مختلف نیز برجسته تر و محوری تر می شوند. این ویژگی می تواند خبر از بروز سندروم دوست زدایی پس از ازدواج بدهد.
ازدواج ایده آل و ازدواج واقعی
در یک ازدواج ایده آل، دو نفر کاملا برای همدیگر کافی هستند. آنها می توانند تمامی نیازهای خود را بواسطه دیگری و دیالوگ کردن با دیگری برآورده کنند. شاید این نوع از ازدواج، بیشتر از آنکه به واقعیت زندگی مشترک اشاره داشته باشد، در جایگاه نوعی ایده آل و فانتزی درباره ازدواج باشد. نگاهی که به آن، زندگی رمانیتک می گویند.
نوع معمول تعاریف از جایگاه زن و شوهر، ممکن است با این نوع انتظارات از ازدواج همخوانی نداشته باشد. در نگاه معمول، جایگاه زن و مرد روشن و مشخص است. در نگاهی که ازدواج را به مثابه یک ارتباط عموما ایزوله نسبت به بیرون قرار میدهد، تمرکز انتظارات باعث ایجاد اقتضاهای تازه ای در رابطه با رفتار و تعامل میان زوج ها می شود.کل
رهایی از سندروم دوست زدایی؛ ارتباط مناسب با دوستان پس از ازدواج چگونه ممکن است؟
مشخصا ایجاد مرزبندی های مشخص و روشن، یکی از ملزومات بجا آوردن اقتضاهای ازدواج است. در یک زندگی مشترک، جایگاه ها بایست تا حد امکان به روشنی تعریف شده باشند. این بدین معنی است که چنانچه بنا باشد دوستی ها پس از ازدواج نیز ادامه یابند، می بایست دچار دگرگونی و تغییراتی بشوند. دوستی هایی که نتوانند خود را با این تغییرات هماهنگ کنند، عموما به حاشیه می روند.
در هر مرحله ای از زندگی، نیاز به تعریف روابط وجود دارد
به طور کلی می تواند این طور گفت که وقتی یک شخص به مرحله ای از زندگی می رسد، می بایست بتواند نوع روابط خود را با دیگران تعیین و تعریف کند. اگرچه نمی شود میان بخش های مختلفی از زندگی چند پارگی ایجاد کرد، اما آنچه معمول است جدایی روابط کاری از روابط شخصی، روابط دوستی و شخصی از روابط خانوادگی، روابط خانوادگی از روابط زناشویی و تفکیک هر یک از این روابط است.
عموما افراد ممکن است ترجیح بدهند که روابط کاری و تجاری شان مجزا از روابط دوستی شان باشد. در غیر این صورت ممکن است روابط کاری بر روی دوستی، و روابط دوستی بر روی رابطه کاری و تجاری اثرگذار باشد. در واقع دشواری مدیریت کردن یک رابطه چند وجهی از مهم ترین دلایل برای ایجاد شدن نیاز به تفکیک روابط است.
تفکیک روابط، تعریف مرزها، و تعیین نوع روابط
با تفکیک شدن روابط از یکدیگر، مرز بندی هر یک از آنها نیز دارای اهمیت می شود. حیطه اثرگذاری و اهمیت رابطه کاری در مقایسه با رابطه خانوادگی چیست؟ برای نمونه، شخصی را در نظر بگیرید که با وجود گذراندن وقت با اعضای خانواده در یک روز تعطیل و غیر کاری، همچنان درگیر با تلفن های کاری و انجام پروژه و مواردی است که مربوط به کار است.
احتمالا این مرزهای نامشخص، بر روی کیفیت تعامل خانوادگی و میزان شناخت و عمق رابطه ای که اعضای خانوداه با یکدیگر دارند، اثر می گذارد. و یا شخصی را در نظر بگیرید که به سختی می تواند با همسر خود به گردش برود. در تمامی این گردش ها، دوستان و یا اعضای دیگر خانواده نیز بایست حاضر باشند.
حفظ عمق ارتباط میان زن و شوهر
وقتی که یک زن و شوهر نمی توانند اصلا با یکدیگر وقت بگذارنند و تفریح کنند، عموما عمق رابطه شان با همدیگر نیز دست خوش تغییرات خواهد شد. رایج است که یکی از طرفین ازدواج گلایه کند. و از شریک زندگی خودش بخواهد که بدون حضور دوستان و حتی شاید فرزندان گاهی با یکدیگر بیرون بروند. و وقت باکیفیتی را بگذرانند. زن و مرد نیاز دارند که با هم تنها باشند، و این تنها بودن می تواند به هارمونی میان آنها نیز بینجامد.
به همین جهت، بایست نوع روابط، جایگاهی که دارند، و همچنین مرزبندی هریک از آنها با یکدیگر، مشخص و روشن باشد. نوع ارتباط میان زن و شوهر، و میزان همآهنگی که میان آنها می تواند ایجاد شود، در فرزندپروری نیز دارای اهمیت بسیار بالاست. وقتی که زن و شوهر با یکدیگر همآهنگی و هم نظری دارند، عموما در تعامل آنها با فرزندان و آموختن شیوه های مناسب سازگاری، حایز اهمیت و برجسته می شود. در خانواده ای که مادر یک پیام، و پدر یک پیام دیگر به فرزندان ارسال می کنند، یادگیری و سازگاری و رشد فرزند به مخاطره می افتند.
بجای دوست زدایی چه کاری می شود کرد؟
تعریف کردن جایگاه ها، دوستی ها، روابط، کاهش دادن انتظارات از همدیگر، توجه به رشد شخصی، و چگونگی رشد مشترک میان زن و مرد، تلاش برای داشتن تفریح های شخصی، دغدغه های فردی و توجه به این واقعیت که احتمالا یک زن و مرد در تمامی علاقه مندی ها و دغدغه ها، با یکدیگر مشترک نخواهند بود. برای نمونه، رایج ترین این تفریح ها، می تواند چیزی به سادگی تماشای یک مسابقه ورزشی یا سریال باشد.
ادغام علاقه مندی ها، می تواند به نوعی هموابستگی دامن بزند که در ادامه، انتظارات نسبت به علاقه نشان دادن، و مشترک بودن در تمامی جنبه های هیجان برانگیز، کنجکاوانه، رشد دهنده، و یا حتی کاری و اقتصادی را ایجاد کند. به ندرت ممکن است یک زن و شوهر در چنین نسبتی به همدیگر باشند و عموما روانشناسی تفاوت های فردی به ما می گوید که هر شخصی ممکن است دارای علاقه مندی ها و کنجکاوی ها و مسیرهای رشدی خاص خودش باشد.
سندروم دوست زدایی و تمرکز انتظارات نشان از اتفاقی بزرگتر دارد
سندروم دوست زدایی و تمرکز انتظارات، عموما می تواند نشان دهنده نوعی آشفتگی یا ادغام و متمرکز شدن انتظارات در زندگی باشد. هر یک از اشخاص در رابطه ابتدا در قبال خودشان، بعد افراد دیگر در زندگی مسئول هستند. و نوع برخوردی که با خودشان و افراد دیگر دارند، می تواند نشان از برونی سازی یا درونی سازی انتظارات شان نیز بدهد.
در بیرونی سازی انتظارات، عموما تعداد انتظاراتی که از یکی از طرفین می رود، افزایش می یابد و رشد یک شخص، در گرو رشد شخص دیگر قرار میگیرد. این نوع برونی سازی نیازها و اقتضاهای زندگی، می تواند باعث درهمتنیدگی انتظارات و نیازها در زندگی بشود. بخشی از درام زندگی، و هیاهوهایی که بواسطه بعضا اتفاق های ریز و درشت زندگی ایجاد میشود، از همین جا ناشی می شوند.
آگاهی به نیازها و درونی سازی آنها بجای دوست زدایی و افزایش انتظارات در زندگی مشترک
بسیاری از نیازها و فرصت های رشدی برای یک شخص، معمولا فراتر از برآورده شدن نیازهای شخصی و ابتدایی زندگی هستند. برای نمونه، تبدیل شدن به یک فرد کاردان در حوزه کاری، می تواند از جمله نیازهایی باشد که در زندگی مشترک قابل برآورده شدن نیست. طبیعتا و حتما، میزان حمایت دریافتی از جانب دیگران می تواند بر روی شکوفایی این جنبه از زندگی اثرگذار باشد.
به همین منظور، برای نمونه وقتی که یک مرد حمایت کافی را از جانب همسر خودش دریافت نمی کند، ممکن است در شکوفایی و رشد کاری خود نیز دچار اختلال شود. عموما این موضوع بواسطه بیرونی سازی حمایت و اعتماد به نفس، و ایجاد انتظار از همسر برای همراهی و حمایت در محقق شدن جنبه ای از زندگی فرد است. جنبه ای که از اساس ممکن است خارج از زندگی مشترک تعریف شود.
درونی سازی انتظارات و توجه به رشد شخصی
توجه کردن به رشد شخصی، به معنای حمایت کردن از خود، انجام دادن کارهایی که رضایت به ارمغان می آورند و احساس کردن احساسات و توجه به دنیای درونی خود است. کسی که به رشد خودش توجه می کند و به درون خود نگاه می کند، در زندگی مشترک نیز بهتر و راحت تر می تواند به شریک زندگی خود توجه کند. درونیات او را درک کند. و برای محقق شدن پتانسیل های شریک زندگی، او را همراهی کند.
اتخاذ نگاهی کارآمد نسبت به جایگاه ها در زندگی
نگاه کارآمد به دوستی، روابط خانوادگی، روابط کاری، روابط اجتماعی، و جنبه های مختلف ارتباطی از اهمیت بالایی برخوردار است. تنظیم نوع و محدوده روابط می تواند حاصل نظم دهی به زندگی باشد. در یک زندگی مشترک و خانواده نو، هر نوع رابطه ای دارای تعاریف پویا و مخصوص به خودش است. همانطور که گفته شد، ممکن است دوستی ها و روابط خانوادگی نیازمند برخورداری از تغییر و تحول بشوند.
پیاده سازی تغییرات لازم در روابط، می تواند از الزامات تعیین کننده برای ادامه یافتن و یا خشک شدن سرچمشه برخی از منابع صمیمت و رشد در زندگی باشد. برای نمونه، وقتی که آگاهی کافی نسبت به اهمیت روابط دوستی و خانوادگی وجود نداشته باشد، برخی از آنها می توانند به سادگی جایگاه و اهمیت خود را پیش از آنکه نقش و جایگاهشان خوب درک شده باشند، از دست بدهند.
نشانگان دوست زدایی: نوستالژی بازگشت به دوره های قبلی رشد
هر انسانی پیوسته در حال رشد است. کودک به یک نوجوان تبدیل میشود. نوجوان، جای خود را به یک بزرگسال می دهد. بزرگسال جای خود را به فردی میان سال و با آگاهی بیشتر نسبت به زندگی می دهد. اگر از معیار سن و تغییرات ظاهری و فیزیکی قدری فاصله بگیریم، می توانیم درک کنیم که هر مرحله از زندگی و رشد، دارای اقتضاهای خاص خودش است. برای نمونه، در دوره نوجوانی نیاز به استقلال و فردیت یابی، در یک نوجوان می تواند بسیار برجسته باشد.
در دوره بزرگسالی، نیاز به پدری و مادری کردن، داشتن نقش موثر در رشد نسل بعدی، می تواند نیازی اساسی باشد. چنانچه هر مرحله رشدی به خوبی و با تناسب کافی طی نشده باشد، احتمال نوعی بازگشت به آن مرحله از زندگی قوت می گیرد. وقتی که یک شخص دوستی های خود را از دست می دهد، ممکن است این فقدان را با تاخیری چندساله احساس کند.
سوگواری به تاخیر افتاده و نوستالژی بازگشت
این سوگواری گاهی تا سالیان به تاخیر می افتد. در واقع فرد همچنان متوجه از دست دادن و فقدان آنچه که روزگاری برایش مهم بود، نیست. به همین سبب، در دوره های بعدی زندگی، ممکن است به نوعی نوستالژی دچار شود که فانتزی دفاعی در برابر تجربه کردن سوگ از دست دادن دوستان و دوره جوانی باشد.
وقتی که یک دوره به تمامی زندگی شده باشد، هیچ گونه تمایلی نسبت به بازگشت به آن در شخص ایجاد نخواهد شد. حضور نوستالژی، عموما نوعی حضور دفاعی و دغلبازانه است، زیرا از تجربه شدن و احساس کردن عمیق آنچه که نوستالژی سعی در پنهان کردنش دارد، جلوگیری می کند. در واقع، گذر کردن از نوستالژی، می تواند به شخص عمق بدهد و چشم او را به اهمیت روابط با دیگران، گشوده کند.
کانال تلگرام تجربه زیستی
اینستاگرام تجربه زیستی را دنبال کنید
خودنگاری و درمان افسردگی در خانه بخش چهارم |
افسرده کیست؟ نگاهی تازه با افسردگی |