یکی از سوالاتی که بسیاری از افراد از خود و درمانگرشان می پرسند این است که: «چرا درگیر روابطی می شوم که بسیار تکراری است؟» آنچه که برخی به آن پی میبرند و بسیاری دیگر همچنان نمیتوانند آن را کشف کنند. این است که: «در بین روابط گذشته و امروز، شباهتهای انکار ناپذیری وجود دارد». این شباهتها گاهی نسبتاً روشن هستند. مانند زنی که درگیر رابطه با مردهایی میشود. که او را مورد خشونت فیزیکی قرار میدهند. و یا مردی که با زنانی دوستی می کند که از آنها خیانت و بی وفایی می بیند.
وقتی که صحبت به روابط و عناصر تکرار شوندهی روابط می رسد. شاید هیچ رویکردی به اندازهی رویکردهای روانکاوانه نتواند ذهنیت ما را در رابطه با چرایی چنین اتفاقهایی روشن سازد. از منظر روانکاوی، تمام آنچه که ما تجربه کردهایم، بر روی کسی که امروز هستیم اثر گذار است. این حرف بعضاً بدیهی به نظر میرسد. اگر شما از رهگذرهایی درون یک خیابان به طور تصادفی سوال کنید که: «فکر میکنید سرگذشت شما بر روی شما اثر گذاشته است؟» بی تردید، بسیاری از افراد پاسخ «بلی» خواهند داد.
تاثیر والدین بر روی رابطه و ازدواج
اما اگر این موضوع تا بدین حد روشن و بدیهی است. پس اهمیت نگاه روانکاوانه در چه چیزی قرار دارد؟ اهمیت روانکاوی آنجاست که به ما نشان می دهد «چرا» و «چگونه» خاطرات و روابطی که مدت هاست آنها را فراموش کردهایم. بر روی لحظهی حال ما و روابط ما با خود و دیگران اثر میگذارند.
نکتهی اساسی در نگاه روانکاوانه، مورد توجه قرار دادن و باز کشف کردن آن بخش از تجربیات و خاطراتی است که ذهن هشیار و خودآگاه، آنها را از یاد برده است. مثلا، تقریبا اکثر افرادی که به سن جوانی و بزرگسالی رسیدهاند. اهمیت انتخاب همسر و همسانیاش و یا حتی در مواقعی ضدیتاش با ویژگی های والدین خود را به خوبی درک کرده اند. یک گفتهی معروفی در خانواده درمانی وجود دارد که اینگونه است: «آدم ها یا جذب خانه می شوند، و یا جذب ضد خانه».
خانه یا ضدخانه؛ اهمیت والدین
این گفته بدان معنی است که ویژگی های والدین و خصوصا والد غیر هم جنس یا دقیقا تبدیل به ملاکی برای انتخاب همسر میشود. و یا تبدیل به ملاکی برای انتخاب نکردن همسر. گاهی برخی افراد دقیقا به دنبال کسی می گردند که یک ویژگی بخصوص از والد غیر هم جنس آنها را «نداشته» باشد.
و این ویژگی تبدیل به تنها ملاک و یا برجسته ترین ملاک شان برای انتخاب می شود. و فقط پس از ازدواج میفهمند که چقدر نسبت به واقعیت وجودی همسرشان بیتوجه بودهاند. گویی که حضور یا عدم حضور یک ویژگی خاص چشمانشان را کورد کرده بود.
ملاکهای محدود و گذشتهنگر
مثلا، اینکه مرد زندگی شان «معتاد» نباشد. همین که او معتاد نباشد باعث میشود که سایر ویژگی های مرد مورد نظر، به حاشیه بروند. و چه بسا اصلا در نظر گرفته نشوند. و یا کسی که به دنبال یک همسر برای زندگیاش است، دلش می خواهد که زنش دقیقا مثل مادرش از او مراقبت کند.
دل نگرانش باشد. موقعی که چند ساعتی از او بیخبر است، با شور و اضطراب به او زنگ بزند. و جویای مکان و حال و احوالش بشود. چنین مردی، دوست داشتن را در «دل نگرانی» می بیند؛ هر قدر همسراش دل نگرانتر و بیقرارتر باشد، به معنای آن است که بیشتر او را دوست دارد..
پویه روانی چیست و چرا رابطه های شما را تعیین میکند؟
روابط گذشته به معنی روابط با اشخاص مهم زندگی است. پدر، مادر، خواهر و برادرها، دوستها، معلمها، و چه بسا االگوبرداری از سلبریتیها. همه ساختاری را درون فرد شکل میدهند که هسته اصلی شیوهی برقراری ارتباطاش با دیگران می شود. روانکاوها به این ساختار «پویه روانی» میگویند. پویه ترجمهی لغوی «دینامیک» است.
دینامیک به معنای حرکت است. پویهی روانی یعنی آنکه روان و نیروهای روانی به شیوههای مشخصی به حرکت در میآیند. در جاهای مشخصی هزینه میشوند و به اشیا معینی سرازیر می شوند. برای مثال، اینکه فردی خوش بین است یا بدبین. برونگرا است یا درونگرا، شهودی است یا منطقی. و یا احساساتی است یا اهل فکر کردن، تا سرحد بسیار زیادی توسط پویههای روانی تعیین میشوند.
خاطرات و روابطی که مدت هاست آنها را فراموش کردهایم، بر روی لحظهی حال ما و روابط ما با خود و دیگران اثر میگذارند.
رابطه و شناخت خود؛ شروع شکل گیری شخصیت
از این روی، نگاه و شخصیت خود فرد، درست پس از شناخت این پویهها و سایهای که بر روی شخصیت او میاندازند، حاصل میشود. یعنی اگر کسی نداند که به چه طریقی قبلتر تحت تاثیر قرار گرفته. چرا برخی چیزها را خوش دارد و برخی چیزها را خوش ندارد. به احتمال زیاد نمیتواند از دست تاثیرات گذشته راحت شود. زیگموند فروید میگفت «آزادی روانی فقط پس از پروسهی روانکاوی حاصل می شود». اما از نگاه روانشناسی مدرن، روانکاوی تنها راه برای رسیدن به خود شناسی نیست.
خود زندگی گاهی افراد را به نقطه ای میرساند که «ناچار» میشوند به «درون» خودشان نگاه کنند. اما واقعیت این است که از جایی که بسیاری از آدمها در بیرون خود زندگی میکنند و نه در درون خودشان، به ابزارهایی برای نگاه کردن به درون خود مسلط نیستند. در نتیجه نمی دانند که حالا دقیقا چه کاری بایست بکنند؟
رابطه و پویههای روانی
اینکه بگوییم دلیل آنکه درگیر رابطه های تکراری و مشابه میشوید به این خاطر است که گذشته بر روی حال اثر گذار است. تقریبا هیچ تاثیر بخصوصی ندارد. اما وقتی که به یک رابطه با دقت نگاه میکنیم، به این گفتهی زیگموند فروید پی میبریم که: «یک پویه، آنقدر تکرار می شود تا سرانجام فرد شیوهی شکل گیری آن را درک کند».
یعنی آنکه، «چرایی» ماجرا به مدد سالها رشد و بالندگی روانشناسی، تقریبا به امری بدیهی بدل شده است. و اساسا پیشترها نیز آدمها میدانستند که آنچه بر آنها گذشته است، بر روی امروزشان اثر گذار است. و این «چگونگی» امر است که نکتهی اساسی است. دلیل اهمیت بیشتر چگونگی نسبت به چرایی آن است که این چگونگی برای هر فردی منحصر به اوست.
ساختارها یکی است، اما محتویاتش برای هر کس متفاوت است
رویکردهای روانشناسانه و بنیان گذاران آنها همواره بر این تلاش هستند که رویکردی ارائه کنند که «جهان شمول» باشد. جهان شمولی یعنی ویژگیهایی را در بر داشته باشد که فارغ از رنگ و جنسیت و نژاد و منطقه جغرافیایی و میزان هوش و قد و سایر ویژگیهای متغیر در بین افراد، دارای ثبات باشد.
اگر یک پدیدهای جهان شمول باشد، برای یک آفریقایی تبار، آسیایی، آمریکایی، و یک فردی که در یک قبیلهی دور افتاده زندگی می کند، همواره صادق است. برجستهترین و مهمترین بخش آن است که بدانیم اگرچه یک پدیده برای بسیاری و یا چه بسا برای همهی انسانها صادق است. اما محتویات آن می تواند فرد به فرد تغییر کند.
اگر کسی نداند که به چه طریقی قبلتر تحت تاثیر قرار گرفته، چرا برخی چیزها را خوش دارد و برخی چیزها را خوش ندارد، به احتمال زیاد نمیتواند از دست تاثیرات گذشته راحت شود.
از اگزیستانسیالیسم تا کهنالگوها؛ ساختارهایی برای توصیف ذهن
این سخن بدین معنی است که اگر چه «مسئولیت» و «آزادی»، و «احساس» در زندگی همه افراد وجود دارد. اما محتویات احساسات، شیوه ی بروز آزادی و مسئولیت آنچه وجود دارد. برای فرد تا فرد تفاوت می کند. در راستای هدف این نوشته، اگر چه گذشته بر روی لحظهی حال اثرگذار است، اما شیوهی این اثر گذاری متغیر است.
همانگونه که سرگذشت هیچ دو انسانی دقیقا یکسان نیست. این بین روانکاوی مانند کارل یونگ، بر این عقیده است که الگوهایی اساسی و زیربنایی در پشتِ هر رفتار و ساختار ذهنی وجود دارد. الگوهایی که لقب «کهن الگو» را بدانها داده است. اما محتویات روان هر انسان و راه چاره برای هر انسان آنقدر متفاوت است که باید «برای هر فرد، درمان مخصوص به خود او را ساخت».
از نگاه روانشناسی مدرن، روانکاوی تنها راه برای رسیدن به خود شناسی نیست. خود زندگی گاهی افراد را به نقطه ای میرساند که «ناچار» میشوند به «درون» خودشان نگاه کنند.
انتزاع شباهتها و دینامیک های رابطه
از سوی دیگر، هنر درمانگر آن است که با مطالعه هر چه بیشتر، و با بررسی و کسب تجربهی هر چه بیشتر بتواند بهتر به شباهت ها پی ببرد. تا جایی که ویژگیهای مشابه را از درون روانهای متفاوت و شرایط دگرگون، «انتزاع» کند.
وقتی که ما آن دست از ویژگیهای بنیادین و فرم دهنده را میشناسیم که درون شرایط مختلف همچنان ثابت هستند، به عمل استخراج این ویژگی های ساختاری، انتزاع کردن گفته می شود. یعنی بیرون کشیدنِ ساختار و یا عنصری یکسان، از دل شرایطی متفاوت و چه بسا در ظاهر بیربط با یک وضعیت دیگر.
کارل یونگ، بر این عقیده است که الگوهایی اساسی و زیربنایی در پشتِ هر رفتار و ساختار ذهنی وجود دارد. … اما محتویات روان هر انسان و راه چاره برای هر انسان آنقدر متفاوت است که باید «برای هر فرد، درمان مخصوص به خود او را ساخت».
مراجعه به درمانگر، بهترین راه شناختن دینامیکهای خود در رابطه
به همین دلیل، اگرچه شباهت هایی بین روابط شما باهمدیگر وجود دارد، اما فقط با نگاه کردن همراه با مداقه میتوان به چگونگی و اهمیت و نیرومندی این شباهت ها، یا همان پویه های روانی پی برد. پس دستِ آخر، بهترین راه برای درک کاملِ اینکه چرا درگیر رابطه هایی میشوید که تکراری هستند، میبایست از یک درمانگر کمک بگیرید. کسی که چنین سوالی را در سر دارد، مشخصاً نگاهی گذشته نگر دارد. این گذشته نگری، عموماً از دریچه تاثیرش بر روی لحظهی حال نگریسته میشود. اما اغلب افراد فقط نمیخواهند بدانند که «چرا» درگیر روابط تکراری میشوند. بلکه، میخواهند بدانند که حالا «چه بکنند؟». و درست به همین دلیل است که کمک گرفتن از یک متخصص میتواند بسیار مفید باشد.
جمع بندی
اگرچه ما عمدتاً درباره رابطه صحبت کردیم، اما خالی از لطف نیست که درباره تنهایی هم فکر کنیم. درباره تنهایی نگاه کنید به نوشتهی تنهایی در دوران کرونا نگاه کنید. همچنین برای اینکه بدانید چطور میتوانید از رابطهای که تمام شده است گذر کنید به اینجا نگاه کنید. این پلیلیست از تِد هم ممکن است برای شما جالب باشد.
در نهایت، شناخت پویههای روانی برای هرفرد کار دشواری است. روانکاوها و درمانگرها خودشان از درمانگرهای دیگر در این موضوع کمک میگیرند زیرا یک نگاه بیرونی میتواند مفید باشد. درست به همین دلیل، اگر شما میخواهید رابطه های خود را کاوش کنید. و ببینید که واقعا در رابطه های خود دنبال چه چیزی بوده اید، و چرا چنین بوده است، پیشنهاد میکنم حتما برای رواندرمانی اقدام کنید.
رزرو وقت روانکاوی و مطالعه بیشتر
برای رزرو وقت روانکاوی به صفحه رزرو مراجعه فرمایید. همچنین، برای مطالعه در زمینه مشاوره ازدواج و تست های ازدواج، پشیمانی از ازدواج، سندروم دوست زدایی پس از ازدواج، به صفحات هر نوشته مراجعه نمایید. اگر می خواهید در زمینه روانکاوی، روانکاو، راهنمای انتخاب روانکاو خوب، و درمانگر تحلیلی بیشتر بخوانید، حتما به نوشته های سایت سری بزنید.
برای مطالعه در زمینه افسردگی، اضطراب، استرس، تنظیم اضطراب، درمان اضطراب، درمان افسردگی، اختلال شخصیت مرزی، اختلال ساختگی. روانشناس و روانپزشک، وسواس و کمال گرایی، و سایر مطالب نیز به نوشته های سایت سر بزنید. و یا در بخش جستجو، عبارت مورد نظر را سرچ کنید.