پشیمانی از ازدواج؛ آیا راه چاره ای هست؟
پشیمانی از ازدواج در روزها و سال اخیر به چه علت است؟ آیا ربطی به شرایط دارد؟ احتمالا شما هم شنیده اید که دوره بیماری کرونا باعث تشدید مشکلات خانوادگی و دعواهای زناشویی شده است. پیش از اینکه کرونا بلای جان خانواده ها و افراد بشود، آمار و ارقام حاکی از وضعیت بسیار متفاوت ازوداج و طلاق نسبت به چند دهه قبل تر است.
با این اوصاف، انتظار می رود که نرخ طلاق بیش از پیش رشد پیدا کند و از جایی که بسیاری از مواردی که مشمول ارتباط زناشویی و ازدواج می شود، درباره کسانی که اکنون در مراحل پیش از ازدواج هستند نیز صادق است، پس انتظار می رود که این پیچیدگی ها بر روی ازدواج و تصمیم افراد به ازدواج نیز اثر گذار باشد.
پشیمانی از ازدواج؛ ازدواج به چه سبکی؟
از اینکه ازدواج کردم، پشیمانم. این عبارت را بعنوان یک مشاور از افراد نسبتا زیادی شنیده ام. اما آیا نوع ازدواج در رسیدن به نقطه پشیمانی اثرگذار است؟ در تجربه من، نارضایتی از ازدواج ارتباط بخصوصی با نوع ازدواج نداشته است. یعنی هم کسانی که اصطلاحا نسل جدید محسوب می شوند، و ممکن است پیش از ازدواج دوره آشنایی و دوستی را طی کرده باشند. و سپس پس از معرفی خانواده ها به همدیگر، تصمیم به ازدواج گرفته باشند.
و همچنین، کسانی که بیش از یک دهه از ازدواج آنها می گذرد و چه بسا ممکن است به صورت اصطلاحا سنتی ازدواج کرده باشند. یعنی به پیشنهاد یک دوست و آشنا به خواستگاری رفته باشند و بعد تصمیم به ازدواج گرفته باشند. در این مورد تفاوتی با همدیگر ندارند. در مجموع می توان گفت که تعداد زوج های جوانی که برای مشاوره اقدام می کنند، بیشتر از سایر رنج های سنی است. کسانی که چند دهه از ازدواج شان می گذرد، عموما چندان به مشاور مراجعه نمی کنند. باید چه بشود که بخواهند برای چاره اندیشی به یک مشاور روانشناس در حوزه خانواده و زوج درمانی مراجعه کنند.
دلایل پشیمانی از ازدواج چیست؟
دلایل پشیمانی از ازدواج را می توانند به مانند زیر باشند:
اصرار بر ازدواج با وجود علائم پیدا و پنهان منفی
یک شخص ممکن است به دلایل بیرونی و یا اقتضای سنی، تصمیم به ازدواج بگیرد. تصور کنید شخصی را که گمان می کند «وقت ازدواجش گذشته است». این تجربه، عموما تجربه تلخی است. موجی از استرس، ناراحتی، تصور عقب افتادن از هم سن و سال های دیگر، احساس پیری زودرس، بحران میان سالی زودرس و موارد مشابه را دامن می زند.
از دلایل دیگر، احساس کردن شدیدتر نیازهاست. در واقع وقتی که نیاز جنسی در یک شخص تجربه می شود، می تواند صرفا یک نیاز باشد. نیازی قدرتمند، که به تولید مثل وابسته است و از سطوح بسیار زیرین ناخودآگاهی جاری می شود. اما زمانی که نیاز جنسی، با نیاز روانی برای داشتن هم صحبت و معشوق، با فشارهای اجتماعی با همدیگر گره می خورند، نیرویی را ایجاد می کنند که روشن بینی و درک و آینده نگری را مخدوش میکند.
فشار تنهایی و نیاز به صمیمیت
همه انسان ها تنهایی را احساس میکنند. تنهایی بخش جدایی ناپذیری از زندگی هر شخص است. اگرچه که گاهی ممکن است بواسطه حضور دیگران این تنهایی کمرنگ تر به نظر برسد، اما در نهایت هر انسانی در درون خودش تنهای تنهاست. این تنهایی را هیچ شخص دیگری نمی تواند پر کند. چیزی که به آن تنهایی وجودی نیز می گویند.
بسیار رایج است که افراد می گویند: «از تنهایی خسته شده ام.» و یا «می خواهم از تنهایی دربیایم». اگرچه مشخص است که وقتی شما با یک شخص دیگر گفت و گو میکنید، دیگر خودتان تنها نیستید. و در این دیالوگ می توانید احساسات و عواطف و ذهنیت خودتان را هم تجربه کنید. هم بروز دهید، و هم با یک دیگری آشنا شوید. اما بایست در نظر داشت که تنهایی و یا به تعبیر دقیق تر، فرار از تنهایی دلیل خوبی برای ازدواج نیست.
اگر بجای فرار از تنهایی بگوییم نیاز به صمیمیت
حال اگر بخواهیم قدری از سوی دیگر به موضوع نگاه کنیم، می گوییم: شما نیاز به صمیمیت دارید. درست است. اما در واقع، نیاز به صمیمیت که بسیار طبیعی است، همانطور که تنهایی نیز طبیعی است، باز هم دلیل کافی برای یک ازدواج نیست. برای رفع نیاز صمیمیت، برای بیرون آمدن از تنهایی، شما نیاز دارید که مهارت های اجتماعی خودتان را تقویت کنید.
اگر قدری عمیق تر به موضوع نگاه کنیم، هر زمانی که شما کاملا دل مشغول به یک پدیده، کار، یا ایده هستید، دیگر احساس تنهایی وجود ندارد. این می تواند چه بسا به قول آلن واتس، فیلسوف شهیر قرن گذشته، همان راز زندگی باشد. راز زندگی این است که آنچه انجام می دهید را با تمام وجود انجام بدهید. به همین جهت، همانطور که پیوند جویی با یک کار (هنر، صنعت، کسب و کار،…)، و یا ایده (شناخت، ترسیم آینده،…) و پدیده (تامل در طبیعت، زندگی، خدا،…) نیاز به ابزار و مهارت دارد، بیرون آمدن از تنهایی هم نیاز به مهارت دارد.
نفس ازدواج قرار نیست شما را از تنهایی بیرون بیاورد
ای بسا کسانی که با این خیال خام ازدواج می کنند. و اندکی پس از ادواج در به در به دنبال لحظه ای هستند که تنها باشند! برای مثال، یک شخصی که نیاز به صمیمیت (جنسی، کلامی، هم فکری، انتزاعی،…) را به شدت احساس میکند، ممکن است خیلی ساده به جست و جوی ناهشیارانه کسی باشد که مشکل وابستگی دارد.
و از جایی که یک سمت ماجرا شخصی وابسته قرار می گیرد که به هیچ وجه نمی تواند دوری و لحظه ای سکوت را تحمل کند. شخصی که در ارتباط با او قرار میگیرد، حالا احساس میکند که گیر کرده است. پس از اندکی آشنایی و رفع برخی از نیازها، حالا می تواند دیگری را قدری روشن تر ببیند.
او را برای کسی که هست ببین و نه کسی که نیاز داری باشد
خیلی رایج است که یک شخص، فردی دیگر را بسته به نیاز خودش می بیند و فهم می کند. اگر شخصی میل جسنی دارد، به دیگری به مثابه ابزاری برای رفع این نیاز نگاه میکند. اگر نیاز به هم صحبتی دارد، به دیگری به مثابه کسی که می تواند با او حرف بزند نگاه میکند. اگر نیاز به حمایت دارد، به دنبال شخصی است که او را پشتیبانی کند و تکیه گاهش باشد.
به همین سبب، خیلی رایج است که یک شخص به عنوان ابزاری برای رفع نیازها نگریسته شود. تنهایی، صمیمیت، عشق، هم صحبتی، تفریح، مشوق، حامی، دوست، مرشد، و غیره. تعداد نیازهای آدمیزاد می تواند به قدری باشد که در یک صفحه هم جا نگیرند. به همین سبب، وقتی که برخی از این نیازها قدری برآورده می شود، ذهن شخص دیگر نمی تواند به مانند گذشته فکر کند. زمانی که فشار نیازها قدری کمتر شده، به شرایط می نگرد و از خودش می پرسد: «چکار دارم میکنم؟»
نیاز به دوست داشتن، در برابر عشق
عموم آدمها نیاز دارند که کسی را یا چیزی را دوست داشته باشند. شاید این موضوع قدری نیاز به تامل داشته باشد. اما همانگونه که نیاز به دوست داشته شدن می تواند یک نیاز قوی باشد، نیاز به دوست داشتن هم به نوبه خود یک نیاز قوی است. آدمی زاد نیاز دارد که دوست بدارد، دوست داشته شود و تعلق خاطر را در وجود خودش احساس کند.
به همین سبب، ما می دانیم که وقتی یک نیاز حاکم است، ممکن است دیدگاه ما را نسبت به واقعیت قدری تغییر بدهد. در واقع یکی از مواردی که سبب ایجاد اختلاف و نارضایتی می شود، این است که دو نفر نمی توانند نیازهای همدیگر را برآورده کنند. یکی می خواهد که نیازهای خودش غالب باشد و دیگری نیز تحمل و صبر کافی را ندارد. و می خواهد در همان آن نیازش برآورده شود. اما نسبت این نوع دوست داشتن و دوست داشته شدن با عشق چیست؟
عشق یک تجربه است
عشق نوعی حالت است، نوعی جایگاه، زاویه دید بخصوصی و نگاهی که با آن می توان همه چیز را نگریست. اگر شما عاشق باشید، حالتی متفاوت از عشق را تجربه می کنید. عاشقی حالت فعالانه عشق است. وقتی که شما عاشق باشید، می توانید به هر آن چیزی که نگاه میکنید، عشق را به آن بدهید.
اما وقتی که شما به دیگری نیازمند باشید تا شما را به حالت عشق و تجربه عشق ببرد، همواره در درون شما نوعی انتظار ایجاد میکند. وقتی که شما بر روی دوست داشتن و عاشق بودن خود متمرکز می شوید، سعی میکنید که محبت را به همسرتان بدهید. اما وقتی که بر روی تجربه عشق و دریافت آن متمرکز می شوید، شما در حالت نیاز قرار میگیرید. و طبیعتا انتظار دارید که همسر و شریک تان این نیاز را برآورده کند.
نیاز به دوست داشتن، مساوی با عشق نیست
وقتی که نیاز به دوست داشتن داریم، نمی توانیم این حالت را عشق بنامیم. خوب دقت کنید، چه میزان از مشکلاتی که افراد با آن مواجه می شوند و در نهایت هم به این نقطه می رساندشان که پشیمانی از ازدواج را تجربه کنند، حاصل تمرکز بر روی رفع نیاز خود است، تا رفتن به سوی عشق؟
رایج است که زوج ها کارهای خوب خودشان در قبال دیگری را می شمارند. انتظار دارند که همه چیز پایاپای باشد. انگار که به سبب این میزان از محبت، باید همان مقدار را دریافت کنند. و مشکل از آنجا آغاز می شود که هر کسی بر روی محبتی که خودش عرضه می کند، ارزش بیشتری از آنچه دریافت می کند، قرار می دهد.
عشق در ابتدای رابطه اتفاقی بسیار نادر و دست نیافتنی است
وقتی که دو نفر در ابتدای رابطه تصور می کنند که عاشقی کردن را یاد گرفته اند، به احتمالی نا امیدی در آینده دور و نزدیک در کمین شان خواهد بود. هر چه زود تر به این واقعیت آگاه شوند که عمده آنچه فکر می کنند به معنی عشق است، صرفا برآمده از ترشح هورمون ها، تازگی یک شخص و یک رابطه، و هیاهو و طغیان نیازهایی است که حالا مجالی برای راضی شدن یافته اند، بهتر می توانند عمق درونی خودشان را برای کشف عشق و عاشقی کاوش کنند.
ارتباط از سر نیاز خیلی طبیعی است و بخش جدایی ناپذیر زندگی است. اما اگر دو شخص صرفا برای نیازهایشان با همدیگر باشند، دیگر باید از قرارداد بجای عشق صحبت کرد. در واقع اگر خوب نگاه کنیم، بخشی از ازدواج به نحوی شبیه به قرارداد هم هست. اما هدف از ازدواج این است که شما با آمدن به مسیر عشق و عاشقی، یاد بگیرید که چطور از نگاه قراردادی و نیاز-محور فراتر بروید. و به تجربه عاشقی نزدیک تر بشوید.
پشیمانی از ازدواج بخاطر مشکلات در درک همدیگر
اگر شخصی ازدواج کند تا به هر آنچه می خواهد برسد، هیچ بعید نیست که صرفا با نسخه ای از واقعیت که در سر خودش می پرورانده ازدواج کرده باشد. و نه همسری که حالا قرار است همیشه در یک خانه با او زندگی کند. همچنین شخصی ممکن است وقت و ارزش کافی را به شناخت و هم کلامی با پارتنر و یا همسرش اختصاص نداده باشد.
در چنین حالتی، او بالاخره زمانی که شور اوایل رابطه قدری کمتر می شود، چشم باز می کند و کسی را در کنار خودش می بیند که هیچ او را نمی شناسد. و اینجاست که ممکن است نوعی احساسی پیشیمانی از ازدواج در او پدیدار شود. در واقع چه بخواهید و چه نخواهید اول تا به آخر، هیچ کسی دقیقا شبیه آنچه که شما فکر میکنید و در ذهن تان می سازید، نیست. هر کسی صرفا خودش است. و شما نمی توانید با ایجاد کردن یک نسخه ذهنی از او، مدعی باشید که او ر امی شناسید.
شوک واقعیت و پشیمانی از کرده خویش
وقتی که دو نفر با واقعیت همدیگر مواجه می شوند، متوجه می شوند که هر شخصی جنبه هایی دارد که چندان قابل تحمل نیست. او ممکن است همان ویژگی های خوب که قبل تر به دیگران نشان می داده را نیز دارا باشد. اما یا به آن شدت و به آن صورتی که وانمود می کرده نیستند. و یا اصلا ارتباطی با واقعیت ندارند.
در واقعی یکی از اتفاق های جالب این است که گاهی برخی از افراد به واسطه آنکه واقعا می خواهند ویژگی بخصوصی را در خودشان داشته باشند. طور خاصی باشند، تلاش می کنند تا دیگران را قانع کنند که آن ویژگی را دارا هستند. و ناخواسته، خودشان و دیگران را فریب می دهند. اما فراتر از این، هرجا ایده آل سازی یک شخص وجود دارد، بایست منتظر کوچک سازی او هم باشیم.
اگر تو باور کنی، شاید خودش هم باور کند
برای نمونه در نظر بگیرید که یک شخصی می خواهد پس از گذشته تلخی که داشته است. پر از روابط نیمه کاره، ضربه و آسیب هایی که دیده است و چه بسا باعث رنجش دیگران نیز شده باشد. حالا می خواهد از این گذشته خلاصی یابد. کسی را تصور کنید که می خواهد انسان بهتری باشد، می خواهد دوست بدارد، و دوست داشته شود.
تا بدینجای کار هیچ مشکلی نیست. حتی می شود گفت که چه خوب می خواهی طور دیگری باشی. نکته مهم در این است که نمی توان گذشته را پاک کرد. نمی توان آن را حذف کرد. نمی توان تظاهر کرد که هرگز اتفاق نیفتاده است. می شود گذشته را هضم کرد. آن را دید. می توان آن بخش از زندگی را به چشم تاریکی زندگی نگاه کرد. می تواند عمیقا و از عمق جان فهمید که چطور فقدان عشق و عاشقی سبب ضربه، و آسیب و تلخی و تاریکی می شود. و سپس از آن گذر کرد. اما نمی شود به تظاهر، عکس واقعیت را نشان خود و دیگران داد.
گذشته ای که بعد از ازدواج رو می شود
برخی از افراد به طور جدی سعی می کنند که گذشته خود را پنهان کنند. بعضی از ابعاد این گذشته ممکن است چندان برایشان مهم باشد که نتوانند هرگز آن را نه برای خودشان تکرار کنند. و نه برای دیگری. اما بالاخره، یا بر حسب چرخ روزگار، و یا به خواست خودشان این گذشته آشکار می گردد.
حالا از جایی که حداقل یک وجه از ازدواج، وجه قرار دادی آن است. و افراد برای منعقد کردن این قرارداد اتفاقا سعی می کنند خوب چشمان شان را نیز باز کرده باشند. و هر آنچه لازم است را بدانند. اگر متوجه شوند که بخشی از واقعیت از آنها پنهان شده ممکن است احساس خیانت دیدن را تجربه کنند.
خیانت فقط خیانت جنسی نیست
برخلاف تصور، خیانت فقط خیانت جنسی نیست. خیانت عاطفی، خیانت در راستگویی، خیانت در اعتماد….در ادامه مثال قبلی، اگر شخصی بخشی از گذشته خودش را پنهان کرده باشد، عموما این کار را انجام نمی دهد تا خنجری به قلب همسر خودش زده باشد. او این کار را می کند زیرا برای مثال از چیزی در گذشته احساس شرمساری می کند.
او ممکن است اینقدر بر روی احساس شرم خودش و تبعاتش متمرکز باشد، که حتی به دیگری و احساسات و عواطف او اندکی نیز فکر نکند. برای نمونه، کسانی که قربانی روابط آزارگرایانه بوده اند، ممکن است این بخش از گذشته خود را پنهان کنند.
بیماری هایی که پس از نزدیک شدن به دیگران بروز پیدا می کنند
برخی از افراد در فاصله نزدیک از دیگری دچار مشکلات روانی می شوند! صمیمیت می تواند باعث شود تا برخی از جنبه های شخصیتی که چه بسا خود شخص نیز از آنها با خبر نیست، بروز پیدا کنند. مشکل در وابستگی، اعتماد کردن، راستگویی، مشکل در محبت کردن کلامی و غیر کلامی، مشکل در اتکا کردن به دیگری، و موارد ریز و درشت دیگر.
تا دیروز او خوب و خوشحال بود و یا حداقل یک زندگی معمولی و خوب داشت. اما حالا که در نزدیکی و صمیمیت قرار گرفته، ناگهان تمامی ترس هایش درباره از دست دادن، نگرانی هایش در مورد وفاداری، و وابستگی ها و انتظاراتش بروز پیدا می کنند. در واقع ازدواج بعضا می تواند همچون آیینه باشد که بخش هایی از شما را آنچنان از نزدیک به خودتان نشان بدهد که شوکه کننده و غیر واقعی به نظر بیاید.
پیشگیری بهتر از درمان است
اگر به چشم پیشگیری به موضوع نگاه میکنید که مشخصا خودتان می دانید پشیگیری بهتر از درمان است. برای اینکه چطور می توانید رابطه تان را به یک شخص مورد نظر، پارتنر، نامزد به مرحله ای برسانید که با خیال راحت پا در مسیر ازدواج بگذارید، بایست در فرصت دیگری مفصل صحبت کنیم.
دلایل دیگری که پشیمانی ایجاد می کنند
دلایل دیگری که پشیمانی ایجاد می کنند را می توان در بررسی علل طلاق جست و جو کرد. بیکاری، اعتیاد، دخالت های خانواده ها، بی وفایی، متفاوت بودن سطح مالی، تفاوت های فرهنگی و اجتماعی، از جمله دلایل دیگر هستند.
فقر اقتصادی و شکست یک ازدواج
در واقع اگر نخواهیم کلی گویی کنیم و به همین سبب اذعان کنیم که هر زندگی بالا و پایین دارد، بایست مشخصا اشاره کرد که دنیای واقعیت و یا اتفاق هایی که بر سر واقعیت کنونی زندگی همچون آوار دریغ خراب می شوند، ممکن است دو طرف و یا یک طرف رابطه زناشویی را به سمت طلاق سوق بدهد.
کاخ آمال و آرزوهایی که جایی در آینده و به صورت خیالی بنا شده بودند، حالا فرو ریخته اند. و با آینده ویران شده چه می شود کرد؟ به همین سادگی، شخصی ممکن است نتواند تشخیص بدهد که آنچه از دست داده از ابتدا نیز وجود خارجی نداشته است! بلکه صرفا در دسته انتظارات و در زمره خیالاتش بوده است.
زوج ها و گوشی موبایل
تعداد زوج هایی که گوشی موبایل در مراجعه شان به روانشناس و مشاور نقش دارد، بیش از چیزی است که ممکن است تصور بشود! «همه اش سرش در گوشی است. چرا تلفنش همواره قفل است. با هزار سختی توانستم از گوشی اش این پیام را ببینم.» و موارد این چنینی نقل داغ جلسات مشاوره است!
هیچ عجیب نسیت که تحقیقات نشان داده گوشی تلفن همراه بعضا همان احساساتی را در یک شخص برانگیخته می کند که دیدن پارتنرش! البته منظور از احساسات را اگر بخواهیم دقیق تر توضیح بدهیم بایست بگوییم همان نواحی از مغز فعال می شود که موقع دیدن پارتنر نیز فعال می شوند. پس بدانید که اعتیاد صرفا به مواد مخدر نیست.
دخالت خانواده ها و پشیمانی از ازدواج
وقتی که یک خانواده یا مخالف یک ازدواج است، و یا به دلایل بیمارگون نمی تواند خودش را با انتخاب یکی از اعضای خانواده همساز کند، دست آخر نیرویی ایجاد می کند که سبب تخریب یک ازدواج می شود. پشیمانی از ازدواج و من جمله دلایل طلاق را که کاوش میکنیم، به دخالت خانواده ها برخورد میکنیم.
تفاوت هایی که از ابتدا نیز وجود داشته، حسادت، یا تصور حسادت، نبرد بر سر قدرت و یا منفعت مالی، چشم و هم چشمی و رقابت، ناتوانی در تنظیم جایگاه ها و تثبیت آنها، از جمله مواردی هستند که آنها را تحت عنوان فاکتورهای دخیل در جدایی که مربوط به خانواده ها هستند دسته بندی می کنیم.
حالا که پشیمانی از ازدواج رخ داده، چه می شود کرد؟
در این قسمت به شرح بخشی از دلایلی پرداختم که ممکن است باعث ایجاد پشیمانی از ازدواج شوند. در بخش های بعدی (حداقل یک بخش دیگر) به مواردی اشاره میکنم که آنها را در جلسات مشاوره انجام می دهیم. راهکار های عملی برای کنار زدن پشیمانی از ازدواج و نجات دادن آن. و همچنین کارهایی که اگر انجام ندهید ممکن است باعث بسط پشیمانی از ازدواج به سمت و سوی طلاق شود.
رزرو وقت روان درمانی و مشاوره برای بررسی پشیمانی از ازدواج
برای رزرو وقت می توانید به صفحه رزرو بروید. همچنین شای برایتان جالب باشد که به این مقالات درباره ویژگی های یک روانکاو، راهنمای انتخاب درمانگر روانکاوی و تحیلی (قسمت اول) و قسمت دوم، نگاه کنید. همچنین درباره تعریف روانکاو می توانید بیشتر بخوانید. پادکست تجربه زیستی مثل همیشه در اختیار شماست.
مطالعه بیشتر
از جایی که مشکلات اضطرابی با مشکلات افسردگی همآیندی بالایی دارند، شاید برایتان جالب باشد که درمورد بهترین درمان افسردگی، و همچنین درمان افسردگی در خانه بیشتر بخوانید. البته در مورد درمان افسردگی درخانه در خانه نیز می توانید به این چهار مقاله نگاه کید. بخش اول، بخش دوم، بخش سوم و بخش چهارم.
همچنین شما می توانید درمورد درمان اضطراب و استرس شدید نیز مطالعه کنید. به تعریف اضطراب و استرس توسط دانشنامه پزشکی بپردازید. و همچنین به همه چیز درباره اضطراب و استرس و تنظیم اضطراب و مدیریت استرس نیز نگاهی بیندازید. اگر به دنبال نشانه شناسی و تشخیص هستید، به نشانگان کتاب جامع اختلالات روانی برای اضطراب و استرس توجه کنید.