کتاب بعنوان یکی از نقاط عطف پیشرفت انتقال دانش بشری را می توان یکی از دست آوردهای مهم تاریخ بشری انگاشت. در یک نگاه کلی تر، از زمانی که انسان سعی میکرد با حک کردن نقوشی بر دیواره غارها، در پی ثبت کردن تجربه زیستی اش، افکارش، احساساتش، بیم و امیدش بوده است.

البته اینجا الزاما درباره اینکه کتاب چیست و تاریخچه کتاب چیست صحبت بخصوصی نمی کنیم، بلکه بیشتر بر روی کتاب هایی که برایمان جالب بوده اند گپ خواهیم زد. یکی از پدیده هایی که هرگز پیش از دوره کنونی سابقه نداشته است تعداد کتاب هایی است که آن قدر زیاد هستند قطعا توسط یک انسان خوانده نخواهند شد.

کتابخانه را می خواندند، اما ما نمی توانیم

شاید حتی تا یک قرن پیشتر، تعداد کتاب هایی که در بزرگترین کتابخانه های دنیا وجود داشت هم توسط یک انسان در طول عمرش قابل مطالعه بود. تصور کنید! یک شخص می توانست عمرش را وقف کسب دانش کند و شما ممکن بود یا خودتان چنین کسی باشید و یا امکان مواجهه با کسی را داشته باشید که تمامی دانش نوشته شده بشری را خوانده است.

امروز چنین اتفاقی غیر ممکن است و به نظر می رسد برای همیشه چنین امکانی از بین رفته است. پیشرفت صنعت چاپ، عصر تکنولوژی که برای اولین بار به کمک صفحه نمایش ما را از چاپ کردن نوشته ها راحت کرده است، رشد تعداد افراد تحصیل کرده و فراوانی شگفت انگیز متخصصان در تمامی عرصه ها و بسیاری دلایل دیگر سبب شده است تا ما با فراوانی دانش مواجه باشیم!

با این همه کتاب، چه بخوانیم؟

سوال مهمی که هر فردی اگر بخواهد به دنیای کتاب ها سری بزند با آن مواجه می شود این است که: چه بخوانیم؟ امکان ندارد کسی از سر اشراف به موضوع بتواند راهنمای دیگری بشود چرا که امکان ندارد کسی بتواند حتی کتاب هایی که در یک اپلیکیشن کتابخوانی وجود دارد را بخواند. تنها راه چاره قدری جست و جو، و بعد مواجه شدن و تجربه کردن است.

بعضی از ما همیشه گمان می کنیم که همیشه اون کتابی که ما خوانده ایم مهم ترین کتاب ها هستند. برخی از ما نیز همیشه گمان می کنیم آن کتاب های خوب و درست و درمان دقیقا همان هایی هستند که هنوز نخوانده ایم! همان احساسات ضد و نقیضی که وقتی به درون یک کتاب فروشی می رویم با آنها مواجه می شویم.