کمال گرایی

کمال گرایی و روانکاوی: از فروید تا لکان

کمال گرایی یک صفت شخصیتی است که با نگرانی فرد برای دستیابی به بی عیب و نقص بودن و کمال همراه است و با ارزیابی های خودانتقادانه و نگرانی های مربوط به ارزیابی های دیگران همراه است. این صفت شخصیتی را بهتر است به عنوان چند بعدی و چند لایه ای در نظر گرفت. بعضی از روانشناسان فکر می کنند که جنبه های مثبت و منفی زیادی دارد. کمال گرایی باعث می شود که افراد نگران دستیابی به آرمان ها یا اهداف غیر قابل دسترس باشند که اغلب منجر به بسیاری از مشکلات تطبیق پذیری مثل افسردگی، اضطراب، وسواس و شخصیت وسواسی OCD، OCPD و خودباوری پایین می شود. این مشکلات تطبیق پذیری اغلب منجر به افکار و گرایش های منفی نگرانه می شوند و تأثیر گذار بر یا دعوت کننده سایر مشکلات روانشناسانه، جسمانی، اجتماعی در کودکان، نوجوانان و بزرگسالان است.

نگاه زیگموند فروید و کارل یونگ به کمال گرایی

برخلاف فروید که نظام منطق دار را به عنوان چارچوب عمده تحلیل روانی در نظر میگیرد، یونگ تأکید بیشتری بر نظام تصوری یا تخیلی دارد. یونگ کمال گرایی را به عنوان یکی از سه ساختار شخصیتی که در آغاز زندگی کودک تکامل پیدا میکند، تعریف میکند. کمالگزینی در نظام تصوری یعنی کاملاً خودکافی بودن و عدم نیاز به دیگران. یونگ فکر میکند که کمالگزینی در کودکان باعث تحول شخصی در آنها می‌شود و بر روی وابستگی اولیه نسبت به والدین اثر می‌گذارد.

نگاه فروید به کمال گرایی

فروید بر این عقیده بود که حل و فصل نشدن تعارضات دوره کودکی می‌تواند بر روی ساختار شخصیت فرد اثرگذار شود. در مورد کمال گرایی، فروید می گفت که هر فرزند با والد هم جنس خودش نوعی احساس هم ذات پنداری را شکل می دهد. این حس همذات پندارانه بواسطه درونی کردن الگوهای رفتاری و فکری از والد به درون کودک رخ می دهد. زمانی که این ایده‌آل ها از سطحی بالاتر باشند، کودک همواره با نسخه ای درونی شده از خود زندگی می کند که با نسخه واقعی او تفاوت های بسیاری دارد. این تعارض درون روانی که عموما ناخودآگاه و ناهشیار است، سبب می شود تا او پیوسته برای بدست آوردن شرایطی بهتر کوشش کند و هرگز آرام و قرار نداشته باشد.

آرای یونگ؛ از ویژگی سالم تا مشکلی بیمارگون

یونگ فکر میکند که کمالگزینی در کودکان باعث تحول شخصیتی میشود و به آنها اجازه میدهد که خود را از والدین خود جدا کنند و هویت شخصی خود را پیدا کنند. اما اگر کمالگزینی در بزرگسالان ادامه یابد، ممکن است منجر به مشکلات روانی شود. یونگ معتقد است که کمال گرایی در بزرگسالان نشان دهنده عدم تعادل بین نظام تصوری و نظام منطق دار است و باعث میشود که فرد به دنبال یک ایده آل غیر واقعی از خود باشد.

کارن هورنای و کمال گرایی

کارن هورنای یکی از شاگردان فروید بود که با نظریات او در مورد کمال گرایی مخالفت کرد. او فکر می کرد که کمال گرایی ناشی از نیاز به عشق و تأیید والدین است که در دوران کودکی برآورده نشده است. او تفاوتی بین کمال گرایی سالم و بیمار ابراز کرد. کمال گرایی سالم زمانی رخ می دهد که فرد به خود اجازه می دهد که خطا کند و از تلاش های خود لذت ببرد. کمال گرایی بیمار زمانی رخ می دهد که فرد خود را با استانداردهای غیر قابل دسترس سنجیده و همیشه ناراضی باشد. هورنای پیشنهاد می داد که درمان کمال گرایان باید به آنها کمک کند تا خودپذیری پیدا کنند و به جای تلاش برای کسب رضایت دیگران مهم در زندگی، به خواسته های واقعی خود توجه کنند.

نظر میلانی کلاین درباره شیوه شکل گیری تمایلات کمال گرایانه

میلانی کلاین یکی از پیشگامان نظریه روابط شیء بود که بر روی روان کودکان تمرکز داشت. او فکر می کرد که کمال گرایی ناشی از تقسیم شدن اغراض درونی به خوب و بد است. او معتقد بود که کودکان در دوران آغازین زندگی خود، شیء مادر را به دو قسمت تقسیم می کنند: سینه خوب و سینه بد. سینه خوب آن قسمت از مادر است که نیازهای کودک را برآورده می کند و سینه بد آن قسمت است که نیازهای کودک را رد می کند. این تقسیم به دلیل ترس از تخریب شدن شیء مادر توسط خشم و حسادت کودک اتفاق می افتد. کودکان کمال گرا سعی می کنند با تقسیم شدیدتر و دفاعات قوی تر، خود را از تجربه های ناراحت کننده حفظ کنند. اما این رفتار باعث می شود که آنها احساس گناه، خجالت، عصبانیت و ناتوانی داشته باشند.

ویلفرد بیرون، واقعیت احساسی لحظه حال، و کمال طلبی

ویلفرد بیون یک روانکاو بود که با الهام از آثار فروید و کلاین، نظریه خود را در مورد فرآیندهای ذهنی پایه ای شکل داد. او فکر می کرد که همه ما با چندین عامل ذاتی به دنیا می آییم که به آنها عامل های بتای گفت. این عامل ها به صورت حس های پخش شده، تصاویر، صداها و حالات جسمانی هستند. برای اینکه ذهن بتواند با این عامل های بتای سروکار داشته باشد، باید آنها را به عامل های آلفا تبدیل کند. عامل های آلفا تعبیرات منطق دار و قابل درک هستند. برای تبدیل عامل های بتای به عامل های آلفات، فرآیند فانتزی یادگیری لازم است. در این فرآیند، فرد با استفاده از تخیل خود، عامل های بتای را به صورت شیء یا نماد در می‌آورد و با آنها بازی میکند. این کار باعث میشود که فرد بتواند با واقعیت سروکار داشته باشد و خلاقیت خود را توسعه دهد.

از این منظر، اگرچه روابط اولیه بر روی تمایلات کمال گرایانه موثر است، طی کردن فرایند درمانی به شخص کمک می‌کند تا بینش درونی بالاتری نسبت به رانه های درونی پیدا کند.

دونالد وینیکات و ناکامی در تجربه واقعی

دونالد وینیکات یکی از شاخص ترین نمایندگان نظریه روابط شیء بود که بر روی توسعه شخصیت کودکان کار کرد. او فکر می کرد که کمال گرایی ناشی از عدم توانایی فرد در تجربه واقعی خود است. او معتقد بود که هر فرد دارای دو نوع خود است: خود واقعی و خود مصنوعی. خود واقعی آن قسمت از شخصیت است که با تجربه های زندگی شکل می گیرد و با احساسات و خلاقیت فرد همخوانی دارد. خود مصنوعی آن قسمت از شخصیت است که برای راضی کردن انتظارات دیگران ساخته می شود و با ویژگی‌های فرد تطابق و همخوانی دارد. وینیکات معتقد بود که در دوران کودکی، فضای بازی نقش مهمی در توسعه خود واقعی دارد. فضای بازی یک فضای امن و محافظت شده است که در آن کودک می تواند با استفاده از تخیل خود، با شیء های محبوب خود (مثل عروسک یا پارچه) بازی کند و حس های خود را بروز دهد. این فضای بازی به کودک کمک می کند تا بین واقعیت و تخیل تفاوت قائل شود و هویت شخصی خود را پیدا کند.

ژاک لکان و کمال گرایی؛ در جست و جوی واقعیت

ژاک لکان یک روانکاو بود که با الهام از آثار فروید، نظریه خود را در مورد ساختار زبان و نشانه شناسی پایه گذاری کرد. او فکر می کرد که کمال گرایی ناشی از جستجو برای حقیقت مطلق است. چیز جامع یک عبارت است که لاکان برای توصیف یک حالت کامل و یکپارچگی در دوران نوزادی به کار می‌برد. در این حالت، کودک هنوز خود را جدا از مادر یا سایر شیء ها نمیبیند و به نظر می‌آید که همه چیز را در اختیار دارد. اما با پیشروی زمان، کودک با عکس خود در آینه روبرو میشود و متوجه میشود که یک جسم جداگانه است. این تجربه، که لاکان آن را مرحله آینه مینامد، باعث میشود که کودک به دنبال بازگشت به دنبال بازگشت به حالت جامع باشد.

اما این حالت دیگر قابل دسترس نیست و فقط در تخیل وجود دارد. لاکان معتقد بود که زبان نقش مهمی در شکل گیری خود واقعی و خود مصنوعی دارد. زبان به فرد اجازه می دهد که خود را به عنوان یک موضوع بیان کند و با دیگران ارتباط برقرار کند. اما زبان همیشه ناقص است و نمی تواند همه چیز را بیان کند. لاکان معتقد بود که فرد همیشه در جستجوی چیز جامع است که در زبان نمادین شده است. این جستجو باعث می شود که فرد به دنبال تکمیل شدن خود باشد و سعی کند خود را با استانداردهای غیر قابل دسترس سنجیده و تطابق دهد.

اینستاگرام تجربه زیستی را دنبال کنید

کانال تلگرام تجربه زیستی

به صورت حضوری یا آنلاین خدمات روان درمانی بگیرید

Twitter
Telegram
Pocket
WhatsApp
Email
به این مطلب امتیاز دهید post

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *