بیماری اعصاب اختلالات روان تنی

بیماری‌های عصبی و درمان ‌آنها؛ اختلالات روان تنی

فهرست مطالب

کارل یونگ: روانپزشکی که درمانگر شد

کارل یونگ، روانپزشک و روانکاو سوئیسی، یکی از تأثیرگذارترین چهره ها در توسعه روانشناسی مدرن بود.  او بیشتر به خاطر نظریه‌اش درباره ناخودآگاه جمعی شناخته می‌شود، که بر این باور است که همه انسان‌ها دارای یک اقیانوس مشترک از خاطرات و کهن الگوهای موروثی هستند.  یونگ همچنین در زمینه پزشکی روان تنی که رابطه بین ذهن و بدن را مطالعه می کند، مشارکت قابل توجهی داشت.

رابطه روان و تن از نظر یونگ

 یونگ معتقد بود که روان و جسم (بدن) موجودات مجزا نیستند، بلکه دو جنبه از یک کل واحد هستند.  او استدلال کرد که عوامل روانشناختی مانند استرس، اضطراب و تروما می‌توانند تأثیر قابل‌توجهی بر سلامت جسمانی داشته باشند و بیماری جسمانی نیز می‌تواند تأثیر منفی بر روان داشته باشد.

 ایده های یونگ در مورد پزشکی روان تنی در توسعه تعدادی از رویکردهای مختلف روان درمانی، از جمله درمان روان پویشی، درمان شناختی-رفتاری و درمان بدن محور تأثیرگذار بوده است.  همه این رویکردها اهمیت پرداختن به جنبه های روانی و جسمی بیماری را برای دستیابی به شفا ضروری می دانند.

تاثیرات یونگ

 یونگ علاوه بر کارش در زمینه پزشکی روان تنی، در زمینه های تحلیل رویا، نظریه شخصیت و اسطوره نیز مشارکت قابل توجهی داشت.  کار او تأثیر عمیقی بر درک ما از روان انسان گذاشته است و همچنان در زمینه های روانشناسی، روانپزشکی و روان درمانی تأثیرگذار است.

 در اینجا برخی از نکات کلیدی ایده های یونگ در مورد پزشکی روان تنی آورده شده است:

 روان و سوما موجودات مجزا نیستند، بلکه دو جنبه از یک کل واحد هستند.

 عوامل روانشناختی مانند استرس، اضطراب و تروما می توانند تأثیر قابل توجهی بر سلامت جسمانی داشته باشند.

 بیماری جسمی نیز می تواند تأثیر منفی بر روان داشته باشد.

 پرداختن به هر دو جنبه روانی و جسمی بیماری برای بهبودی ضروری است.

زیگموند فروید: نابغه‌ای که بدنِ نمادین را کشف کرد

زیگموند فروید یک متخصص مغز و اعصاب و روانپزشک بود که مکتب فکری معروف به روانکاوی را پایه گذاری کرد.  او بیشتر به خاطر نظریه هایش در مورد ذهن ناخودآگاه، رویاها و رشد روانی-جنسی شناخته شده است.  با این حال، فروید همچنین سهم قابل توجهی در زمینه پزشکی روان تنی، که رابطه بین ذهن و بدن را مطالعه می کند، داشته است.

 فروید معتقد بود که ذهن و بدن موجودات مجزا نیستند، بلکه دو بخش از یک سیستم واحد هستند.  او استدلال کرد که عوامل روانشناختی، مانند استرس، اضطراب و تروما، می‌توانند تأثیر قابل‌توجهی بر سلامت جسمانی داشته باشند.  او همچنین معتقد بود که بیماری جسمی می تواند تأثیر منفی بر ذهن داشته باشد.

 ایده های فروید در مورد پزشکی روان تنی مبتنی بر نظریه او درباره ضمیر ناخودآگاه بود.  او معتقد بود که ضمیر ناخودآگاه انباری از افکار، احساسات و خاطرات سرکوب شده است.  این احساسات سرکوب شده می تواند تاثیر منفی بر بدن داشته باشد و منجر به علائم فیزیکی مانند سردرد، معده درد و خستگی شود.

 فروید همچنین معتقد بود که ذهن می تواند از طریق فرآیند جسمانی سازی بر بدن تأثیر بگذارد.  جسمانی سازی یک مکانیسم دفاعی است که در آن فرد به طور ناخودآگاه ناراحتی عاطفی را به علائم فیزیکی تبدیل می کند.  به عنوان مثال، فردی که احساس اضطراب یا استرس می کند ممکن است دچار سردرد یا معده درد شود.

 ایده های فروید در مورد پزشکی روان تنی در توسعه تعدادی از رویکردهای مختلف روان درمانی از جمله درمان روان پویشی، درمان شناختی-رفتاری و درمان بدن محور تأثیرگذار بوده است.  همه این رویکردها اهمیت پرداختن به جنبه های روانی و جسمی بیماری را برای دستیابی به درمان لازم می دانند.

 در اینجا برخی از نکات کلیدی ایده های فروید در مورد پزشکی روان تنی آورده شده است:

 ذهن و بدن موجودات مجزا نیستند، بلکه دو بخش از یک سیستم واحد هستند.

 عوامل روانشناختی مانند استرس، اضطراب و تروما می توانند تأثیر قابل توجهی بر سلامت جسمانی داشته باشند.

 بیماری جسمی نیز می تواند تأثیر منفی بر ذهن داشته باشد.

 ضمیر ناخودآگاه می تواند در ایجاد علائم فیزیکی نقش داشته باشد.

 جسمانی سازی یک مکانیسم دفاعی است که در آن فرد به طور ناخودآگاه ناراحتی عاطفی را به علائم فیزیکی تبدیل می کند.

تاثیرات فروید

 ایده های فروید در مورد پزشکی روان تنی برای زمان خود راهگشا بود.  آنها به هموار کردن راه برای توسعه رویکردهای جامع تر به مراقبت های بهداشتی کمک کردند که اهمیت ذهن و بدن را مهم می‌دانند، کمک شایانی کرده اند.

 

فریتز پرلز: حرفت را بگو تا بدنت بجای روانت صحبت نکند

فریتز پرلز روانپزشک آلمانی الاصل بود که گشتالت درمانی را توسعه داد، نوعی روان درمانی که بر تجربه اینجا و اکنون فرد تمرکز دارد.  پرلز معتقد بود که بیماری های روان تنی یا بیماری هایی که دارای یک جزء فیزیکی هستند اما تحت تأثیر عوامل روانی نیز قرار می گیرند، ناشی از ناتوانی فرد در بیان کامل احساسات خود هستند.

 پرلز در کتاب خود به نام «گشتالت درمانی به معنای واقعی کلمه» می نویسد:

 “بیماری روان تنی زبانی است که در آن فرد چیزی را می گوید که نمی تواند با کلمات بیان کند. این راهی برای بیان احساساتی است که انکار یا سرکوب شده اند.”

 پرلز معتقد بود که بدن یک “ارگانیسم خود تنظیم کننده” است که سعی می کند احساسات را به هر طریقی که می تواند بیان کند.  زمانی که فردی نمی تواند احساسات خود را به صورت کلامی بیان کند، ممکن است این کار را از طریق علائم فیزیکی مانند سردرد، معده درد یا خستگی انجام دهد.

 پرلز همچنین معتقد بود که بیماری های روان تنی می تواند ناشی از ناتوانی فرد در برآوردن نیازهای خود باشد.  هنگامی که نیازهای یک فرد برآورده نمی شود، ممکن است احساس ناامیدی، عصبانیت یا غمگینی را تجربه کند.  سپس این احساسات می تواند منجر به علائم فیزیکی شود.

 رویکرد پرلز برای درمان بیماری های روان تنی این بود که به مردم کمک کند تا از احساسات خود آگاه شوند و یاد بگیرند که چگونه آنها را به شیوه ای سالم بیان کنند.  او معتقد بود زمانی که افراد بتوانند احساسات خود را ابراز کنند، علائم جسمی آنها شروع به بهبود می کند.

 کار پرلز در زمینه روان درمانی تأثیرگذار بوده است و رویکرد او در درمان بیماری های روان تنی هنوز هم امروزه مورد استفاده قرار می گیرد.

 در اینجا جزئیات بیشتری در مورد دیدگاه پرلز در مورد بیماری های روان تنی آورده شده است:

 او معتقد بود که بیماری های روان تنی ناشی از ناتوانی فرد در بیان کامل احساسات خود است.

 او معتقد بود که بدن یک “ارگانیسم خود تنظیم کننده” است که سعی می کند احساسات را به هر طریقی که می تواند بیان کند.

 او معتقد بود که بیماری های روان تنی می تواند ناشی از ناتوانی فرد در برآوردن نیازهای خود باشد.

 او معتقد بود که بهترین راه برای درمان بیماری های روان تنی این است که به افراد کمک کنیم تا از احساسات خود آگاه شوند و یاد بگیرند که چگونه آنها را به شیوه ای سالم ابراز کنند.

رابطه روان و تن بر اساس درمان شناختی و رفتاری

پزشکی روان تنی شاخه ای از پزشکی است که به تعامل بین ذهن و بدن در سلامت و بیماری می پردازد.  اختلالات روان تنی بیماری ها یا علائم جسمی هستند که تحت تأثیر عوامل روانشناختی مانند استرس، احساسات، باورها یا ویژگی های شخصیتی قرار می گیرند.  برخی از نمونه های اختلالات روان تنی عبارتند از: سندرم روده تحریک پذیر، سندرم خستگی مزمن، فیبرومیالژیا، فشار خون بالا، سردرد و درد مزمن.

 درمان شناختی رفتاری (CBT) نوعی روان درمانی است که به افراد کمک می کند تا افکار، احساسات و رفتارهای ناکارآمد یا ناسازگاری را که به مشکلات روان تنی آنها دامن می‌زند یا آنها را حفظ می کند، شناسایی و تغییر دهند.  CBT بر این فرض استوار است که افکار ما بر احساسات و اعمال ما تأثیر می گذارد و بالعکس.  با اصلاح افکار منفی یا غیرمنطقی، CBT می تواند به افراد کمک کند تا بهتر با استرس کنار بیایند، ناراحتی عاطفی را کاهش دهند، عملکرد فیزیکی را بهبود بخشند و کیفیت زندگی خود را افزایش دهند.

 CBT برای اختلالات روان تنی معمولاً شامل اجزای زیر است:

 آموزش روانی: این شامل ارائه اطلاعات در مورد ماهیت و علل اختلالات روان تنی، نقش عوامل روانی در تحریک یا تشدید علائم جسمی و مزایای CBT برای مدیریت این شرایط است.

 بازسازی شناختی: این شامل شناسایی و به چالش کشیدن افکار تحریف شده یا غیر مفیدی است که با علائم روان تنی مرتبط هستند، مانند فاجعه سازی، تعمیم بیش از حد، شخصی سازی یا سرزنش کردن.  بازسازی شناختی با هدف جایگزینی این افکار با افکار واقعی تر و سازگارتر است که می تواند اضطراب و افسردگی را کاهش دهد و خودکارآمدی و خوش بینی را افزایش دهد.

 فعال سازی رفتاری: این شامل افزایش مشارکت در فعالیت های خوشایند یا معنادار است که می تواند خلق و خو، انگیزه و عزت نفس را تقویت کند.  فعال سازی رفتاری همچنین به شکستن چرخه اجتناب و کناره گیری که اغلب با اختلالات روان تنی همراه است، کمک می کند.

 تمرین تمدد اعصاب: این شامل یادگیری و تمرین تکنیک های مختلف برای کاهش تنش و برانگیختگی فیزیکی مانند تنفس عمیق، آرام سازی پیشرونده عضلانی، تصویرسازی هدایت شده یا مراقبه ذهن آگاهی است.  تمرین تمدد اعصاب می تواند به کاهش سطح استرس، بهبود کیفیت خواب و افزایش رفاه کمک کند.

 حل مسئله: این شامل استفاده از یک رویکرد سیستماتیک و منطقی برای مقابله با مشکلات عملی یا بین فردی است که ممکن است باعث ایجاد یا بدتر شدن علائم روان تنی شود.  حل مسئله شامل تعریف مشکل، ایجاد راه حل های جایگزین، ارزیابی مزایا و معایب هر راه حل، انتخاب بهترین گزینه، اجرای آن و بررسی نتیجه است.

 مواجهه درمانی: این شامل رویارویی تدریجی با موقعیت ها یا احساساتی است که به دلیل شدت برانگیختگی احساسی و اضطرابی شان باعث تحریک یا تشدید علائم روان تنی می شوند.  هدف مواجهه، کاهش ترس و اضطراب است تا فرد درک کند که این موقعیت ها یا احساسات خطرناک یا مضر نیستند و می توان آنها را به طور موثر تحمل کرد یا با آنها کنار آمد.

شیوه اجرای و اثر درمان شناختی و رفتاری

 CBT برای اختلالات روان تنی اغلب در جلسات فردی یا گروهی توسط درمانگران آموزش دیده ارائه می شود.  با این حال، پیشرفت‌های اخیر در فناوری، ارائه CBT را از طریق پلتفرم‌های آنلاین یا برنامه‌های تلفن همراه امکان‌پذیر کرده است که می‌تواند دسترسی، راحتی و مقرون به صرفه بودن را افزایش دهد.  CBT همچنین می تواند با مداخلات دیگر مانند دارو، ورزش، تغذیه یا درمان های مکمل ترکیب شود.

 مطالعات متعدد نشان داده اند که CBT برای انواع اختلالات روان تنی در جمعیت بالینی و عمومی موثر است.  CBT می تواند به کاهش شدت و تکرار علائم فیزیکی، بهبود عملکرد روانی و رفاه، افزایش مهارت های مقابله ای و استراتژی های خود مدیریتی و جلوگیری از عود یا عود علائم کمک کند.  CBT همچنین می تواند تبعیت از درمان پزشکی را بهبود بخشد و استفاده از مراقبت های بهداشتی و هزینه ها را کاهش دهد.

 در نتیجه، پزشکی روان تنی رشته ای است که تعامل پیچیده بین ذهن و بدن در سلامت و بیماری را تشخیص می دهد.  CBT نوعی روان درمانی است که می تواند به افراد مبتلا به اختلالات روان تنی کمک کند تا افکار، احساسات و رفتارهای خود را که بر سلامت جسمی آنها تأثیر می گذارد، اصلاح کنند.  CBT می تواند به افراد کمک کند تا بهتر با استرس کنار بیایند، کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند و به اهداف خود برسند.

درمان اگزیستانسیال و اختلالات روان تنی

 درمان اگزیستانسیال نوعی روان درمانی است که بر اراده آزاد، تعیین سرنوشت و جستجوی معنا در زندگی تمرکز دارد.  درمان اگزیستانسیال برگرفته از آثار فیلسوفانی مانند فردریش نیچه و سورن کرکگارد است که ماهیت و چالش های وجود انسان را بررسی کردند.  درمان اگزیستانسیال با هدف کمک به افراد برای مواجهه و غلبه بر چهار دغدغه غائی وجودی، همانطور که توسط اروین یالوم شناسایی شده، شکل گرفته است:

 مرگ: آگاهی از مرگ و میر ما و اجتناب ناپذیر بودن مرگ می تواند باعث اضطراب، ترس یا انکار شود.  درمان اگزیستانسیال به افراد کمک می کند تا پایان پذیری خود را بپذیرند و در لحظه حال واقعی و معنادار زندگی کنند.

 بی معنی بودن: فقدان معنا یا هدف ذاتی در زندگی می تواند منجر به پوچ گرایی، ناامیدی یا بی تفاوتی شود.  درمان اگزیستانسیال به افراد کمک می کند تا معنا و ارزش های خود را خلق کنند و اهداف و علایق خود را دنبال کنند.

 انزوا: تشخیص جدایی و منحصر به فرد بودن ما از دیگران می تواند منجر به تنهایی، بیگانگی یا کناره گیری شود.  درمان اگزیستانسیال به افراد کمک می کند تا روابط واقعی و رضایت بخشی با دیگران برقرار کنند و با تنش بین صمیمیت و خودمختاری کنار بیایند.

 آزادی: تحقق آزادی و مسئولیت ما برای انتخاب در زندگی می تواند اضطراب، گناه یا سردرگمی را برانگیزد.  درمان اگزیستانسیال به افراد کمک می کند تا آزادی خود را در آغوش بگیرند و مسئولیت اعمال و پیامدهای خود را بپذیرند.

 درمان وجودی می تواند برای افراد مبتلا به اختلالات روان تنی مفید باشد زیرا می تواند به آنها کمک کند:

 خودآگاهی و درک خود را از شرایط جسمی و روانی و نحوه ارتباط آنها افزایش دهید.

 افکار تحریف شده یا غیر مفید را که ممکن است به علائم روان تنی دامن بزند یا آنها را حفظ کند، شناسایی و به چالش بکشید، مانند فاجعه سازی، تعمیم بیش از حد، شخصی سازی یا سرزنش کردن.

 افکار واقع بینانه و سازگارتر را توسعه دهید که می تواند ناراحتی عاطفی را کاهش دهد و مهارت های مقابله و خودکارآمدی را افزایش دهد.

 مشارکت آنها را در فعالیت های خوشایند یا معنی دار که می تواند خلق و خوی، انگیزه و عزت نفس را افزایش دهد، افزایش دهید.

 تکنیک‌های آرام‌سازی مختلفی را یاد بگیرید و تمرین کنید که می‌توانند تنش فیزیکی و برانگیختگی را کاهش دهند، مانند تنفس عمیق، آرام‌سازی پیشرونده عضلانی، تصویرسازی هدایت‌شده یا مراقبه ذهن‌آگاهی.

 برای مقابله با مشکلات عملی یا بین فردی که ممکن است باعث بدتر شدن علائم روان تنی شود، رویکردی سیستماتیک و منطقی به کار گیرید.

 به تدریج با موقعیت ها یا احساساتی که از آنها اجتناب می کنند و در تشدید علائم روان تنی نقش دارند، مقابله کنید.

 محدودیت ها و آسیب پذیری های خود را بدون شرم و قضاوت خود بپذیرید.

 در رنج معنا و هدف پیدا کنید و آن را به فرصتی برای رشد و تغییر تبدیل کنید.

 درمان اگزیستانسیال اغلب در جلسات فردی یا گروهی توسط درمانگران آموزش دیده ارائه می شود که از طیف وسیعی از تکنیک ها مانند گفتگو، تأمل، کاوش، رویارویی، شفاف سازی، تفسیر و آزمایش استفاده می کنند.  درمان اگزیستانسیال همچنین می تواند با مداخلات دیگر مانند دارو، ورزش، تغذیه یا درمان های مکمل ترکیب شود.

 مطالعات متعدد نشان داده اند که درمان وجودی برای انواع اختلالات روان تنی در جمعیت بالینی و عمومی موثر است.  درمان اگزیستانسیال می تواند به کاهش شدت و فراوانی علائم فیزیکی، بهبود عملکرد روانی و رفاه، افزایش مهارت های مقابله ای و استراتژی های خود مدیریتی و جلوگیری از عود یا عود علائم کمک کند.  درمان اگزیستانسیال همچنین می تواند تبعیت از درمان پزشکی را بهبود بخشد و استفاده از مراقبت های بهداشتی و هزینه ها را کاهش دهد.

 در خاتمه، درمان اگزیستانسیال نوعی روان درمانی است که به افراد مبتلا به اختلالات روان تنی کمک می کند تا با چهار موضوع اساسی وجودی روبرو شوند و بر آن غلبه کنند.  درمان اگزیستانسیال به افراد کمک می کند تا معنا و ارزش های خود را خلق کنند و اهداف و علایق خود را دنبال کنند.  درمان اگزیستانسیال به افراد کمک می کند تا بهتر با استرس کنار بیایند، کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند و به پتانسیل خود دست یابند.

نظریه انتخاب و اختلالات روان تنی

 اختلالات روان تنی بیماری ها یا علائم جسمی هستند که تحت تأثیر عوامل روانشناختی مانند استرس، احساسات، باورها یا ویژگی های شخصیتی قرار می گیرند.  برخی از نمونه های اختلالات روان تنی عبارتند از: سندرم روده تحریک پذیر، سندرم خستگی مزمن، فیبرومیالژیا، فشار خون بالا، سردرد و درد مزمن.

 نظریه انتخاب یک رویکرد روانشناختی است که توسط ویلیام گلاسر در دهه 1960 ارائه شد.  تئوری انتخاب بر این فرض استوار است که تمام رفتارهای انسان با پنج نیاز اساسی برانگیخته می شود: بقا، عشق و تعلق، قدرت، آزادی و تفریح.  نظریه انتخاب همچنین بیان می کند که افراد دارای یک سیستم کنترل داخلی هستند که انتخاب ها و اقدامات آنها را بر اساس درک آنها از واقعیت و دنیای کیفی آنها هدایت می کند.  تئوری انتخاب ادعا می کند که افراد مسئول رفتار و خوشبختی خود هستند و می توانند با تغییر تفکر و انتخاب خود رفتار خود را تغییر دهند.

 تئوری انتخاب می تواند برای افراد مبتلا به اختلالات روان تنی مفید باشد زیرا می تواند به آنها کمک کند:

 خودآگاهی و درک خود را از شرایط جسمی و روانی و چگونگی ارتباط آنها با نیازها و دنیای کیفی افزایش دهید.

 افکار تحریف شده یا غیر مفید آنها را که ممکن است به علائم روان تنی کمک کند یا آنها را حفظ کند، شناسایی و به چالش بکشید، مانند سرزنش، شکایت، انتقاد یا منطقی کردن.  تئوری انتخاب به افراد کمک می کند تا این افکار را با افکار واقع بینانه و مثبت جایگزین کنند که می تواند عزت نفس و خودکارآمدی آنها را افزایش دهد.

 روش‌های مؤثرتر و رضایت‌بخش‌تری برای برآوردن نیازها و ارزش‌های خود بدون آسیب رساندن به خود یا دیگران ایجاد کنید.  نظریه انتخاب به افراد کمک می کند تا تشخیص دهند که قدرت و آزادی انتخاب رفتار و ایجاد تغییرات در زندگی خود را دارند.

 مشارکت خود را در فعالیت هایی افزایش دهید که می تواند نیازها و ارزش هایتان را برآورده کند و باعث شادی و رضایت شود.  نظریه انتخاب به افراد کمک می کند تا تعادل و هماهنگی بین بقا، عشق و تعلق، قدرت، آزادی و نیازهای تفریحی خود را پیدا کنند.

 تکنیک های مختلفی را یاد بگیرید و تمرین کنید که می تواند تنش و برانگیختگی فیزیکی را کاهش دهد، مانند تنفس عمیق، آرام سازی پیشرونده عضلانی، تصویرسازی هدایت شده یا مراقبه ذهن آگاهی.  تئوری انتخاب به افراد کمک می کند تا با تمرکز بر لحظه حال و چیزهایی که می توانند کنترل کنند، با استرس کنار بیایند.

 برای مقابله با مشکلات عملی یا بین فردی که ممکن است باعث بدتر شدن علائم روان تنی شود، رویکردی سیستماتیک و منطقی به کار گیرند.  تئوری انتخاب به افراد کمک می کند تا از مهارتهای حل مسئله و مهارت های ارتباطی برای حل تعارضات و بهبود روابط استفاده کنند.

 محدودیت ها و آسیب پذیری های خود را بدون شرم و قضاوت خود بپذیرید.  تئوری انتخاب به افراد کمک می کند تا خود را همانگونه که هستند بپذیرند و از نقاط قوت و پتانسیل خود قدردانی کنند.

 تئوری انتخاب اغلب در جلسات فردی یا گروهی توسط درمانگران آموزش دیده ارائه می شود که از طیف وسیعی از تکنیک ها مانند گفتگو، تأمل، کاوش، بازخورد، تعیین هدف، برنامه ریزی اقدام و ارزیابی استفاده می کنند.  تئوری انتخاب را می‌توان با مداخلات دیگری مانند دارو، ورزش، تغذیه یا درمان‌های مکمل ترکیب کرد.

 مطالعات متعدد نشان داده است که نظریه انتخاب برای انواع اختلالات روان تنی در جمعیت بالینی و عمومی موثر است.  تئوری انتخاب می تواند به کاهش شدت و فراوانی علائم فیزیکی، بهبود عملکرد روانی و رفاه، افزایش مهارت های مقابله ای و استراتژی های خود مدیریتی و جلوگیری از عود یا عود علائم کمک کند.  تئوری انتخاب همچنین می تواند تبعیت از درمان پزشکی را بهبود بخشد و استفاده از مراقبت های بهداشتی و هزینه ها را کاهش دهد.

 در نتیجه، نظریه انتخاب رویکردی روان‌شناختی است که به افراد مبتلا به اختلالات روان تنی کمک می‌کند تا خودآگاهی و درک خود را از شرایط جسمی و روانی خود و چگونگی ارتباط آنها با نیازها و دنیای کیفی خود افزایش دهند.  تئوری انتخاب به افراد کمک می کند تا افکار تحریف شده یا غیر مفید خود را که ممکن است به علائم روان تنی آنها دامن بزند یا آنها را حفظ کند، شناسایی و به چالش بکشند.  تئوری انتخاب به افراد کمک می‌کند تا راه‌های مؤثرتر و رضایت‌بخش‌تری برای برآوردن نیازها و ارزش‌های خود بدون آسیب رساندن به خود یا دیگران ایجاد کنند.  تئوری انتخاب به افراد کمک می کند تا بهتر با استرس کنار بیایند، کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند و به شادی خود برسند.

درمان مبتنی بر ذهن آگاهی برای بیماری های روان تنی

 درمان مبتنی بر ذهن آگاهی (MBT) نوعی روان درمانی است که از تمرین ذهن آگاهی برای هدف قرار دادن جنبه های روانشناختی و فیزیولوژیکی بیماری های روان تنی استفاده می کند.  ذهن آگاهی به عنوان یک آگاهی عمدی و بدون قضاوت از لحظه حال تعریف می شود (کابات زین، 1990).  ذهن آگاهی می تواند به افراد برای مقابله با استرس، کاهش پریشانی عاطفی، بهبود عملکرد فیزیکی و افزایش کیفیت زندگی کمک کند.

 انواع مختلفی از MBT وجود دارد که برای شرایط یا جمعیت های خاص ایجاد شده است، مانند کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR)، درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)، پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی (MBRP) و مدیریت درد مزمن مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCPM).  ).  با این حال، همه آنها عناصر مشترکی دارند، مانند:

 یک برنامه 8 هفته ای مبتنی بر گروه شامل جلسات هفتگی (حدود 2.5 ساعت) و یک دوره استراحت یک روزه (مدت 6 ساعت).

 تمرینات هدایت شده ذهن آگاهی، مانند اسکن بدن، تنفس آگاهانه، حرکت آگاهانه و مدیتیشن نشسته.

 آموزش روانشناسی ماهیت و علل بیماریهای روان تنی و نقش ذهن آگاهی در مقابله با آنها.

 تکنیک های رفتاری شناختی، مانند بازسازی شناختی، فعال سازی رفتاری، حل مسئله و مواجهه.

 تکالیف خانگی که شامل تمرین ذهن آگاهی روزانه (حدود 45 دقیقه) با استفاده از ضبط های صوتی و مواد نوشتاری است.

 بحث گروهی و بازخوردی که فضای حمایتی و دلسوزانه را ایجاد می کند.

 MBT می تواند برای افراد مبتلا به بیماری های روان تنی مفید باشد زیرا می تواند به آنها کمک کند:

 آگاهی و پذیرش آنها را نسبت به احساسات، عواطف، افکار و رفتارهای خود بدون قضاوت یا اجتناب از آنها افزایش دهند.

 افکار واقع بینانه و سازگارتر را توسعه دهند که می تواند اضطراب و افسردگی آنها را کاهش دهد و خودکارآمدی و خوش بینی آنها را افزایش دهد.

 مشارکت آنها را در فعالیت های خوشایند یا معنی دار که می تواند خلق و خوی، انگیزه و عزت نفس آنها را افزایش دهد، بیشتر کند..

 تکنیک‌های آرام‌سازی مختلفی را یاد بگیرند و تمرین کنند که می‌تواند تنش فیزیکی و برانگیختگی آن‌ها را کاهش دهد، مانند تنفس عمیق، آرام‌سازی پیشرونده عضلانی، تصویرسازی هدایت‌شده یا مراقبه ذهن‌آگاهی.

 برای مقابله با مشکلات عملی یا بین فردی که ممکن است باعث بدتر شدن علائم روان تنی آنها شود، رویکردی سیستماتیک و منطقی به کار گیرند.

 در رنج آنها معنا و هدف پیدا کنند و آن را به فرصتی برای رشد و تغییر تبدیل کنند.

 مطالعات متعدد نشان داده اند که MBT برای انواع بیماری های روان تنی در جمعیت های بالینی و عمومی موثر است.  MBT می تواند به کاهش شدت و فراوانی علائم فیزیکی، بهبود عملکرد روانی و رفاه، افزایش مهارت های مقابله ای و استراتژی های خود مدیریتی و جلوگیری از عود یا عود علائم کمک کند.  MBT همچنین می تواند تبعیت از درمان پزشکی را بهبود بخشد و استفاده از مراقبت های بهداشتی و هزینه ها را کاهش دهد.

 در نتیجه، MBT نوعی روان درمانی است که از تمرین ذهن آگاهی برای هدف قرار دادن جنبه های روانشناختی و فیزیولوژیکی بیماری های روان تنی استفاده می کند.  MBT به افراد کمک می کند تا آگاهی و پذیرش احساسات، احساسات، افکار و رفتارهای فیزیکی خود را بدون قضاوت یا اجتناب از آنها افزایش دهند.  MBT به افراد کمک می کند تا افکار تحریف شده یا غیرمفید خود را که ممکن است علائم روان تنی آنها را تشدید کنند، شناسایی و به چالش بکشند.  MBT به افراد کمک می کند تا افکار واقع بینانه و انطباقی بیشتری ایجاد کنند که می تواند اضطراب و افسردگی آنها را کاهش دهد و خودکارآمدی و خوش بینی آنها را افزایش دهد.  MBT به افراد کمک می کند تا بهتر با استرس کنار بیایند، کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند و به پتانسیل خود دست یابند.

Twitter
Telegram
Pocket
WhatsApp
Email
به این مطلب امتیاز دهید post

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *